چرا دین اسلام و مذهب شیعه را انتخاب کردم ؟ |
متن شبهه :
پاسخ + افشای مغالطه ی شبهه کنندگان : در متن شبهه آمده است که : در سوره 29 آیه 27 اشاره میکند که تمام پیامبران از تخم و ترکه ابراهیم بوده اند
و اسحاق و یعقوب را به او - ابراهیم - بخشیدیم و در دودمانش نبوت و کتاب آسمانى قرار دادیم و پاداش او را در دنیا دادیم و او در آخرت از صالحان است. خداوند می فرماید که در خاندان ابراهیم، نبوت قرار دادیم. حال این یعنی نبوت را از دیگر خاندان ها حذف کردیم؟؟؟؟؟ وقتی میگوییم در خاندان فلانی نبوت قرار گرفت به معنی نفی دیگر انبیاء و صالحین نیست. یعنی قرآن نفرمود که نبوت را فقط در خاندان ابراهیم قرار دادیم... در سوره 16 آیه 36 آمده است که خداوند برای تمام اقوام و ملتها پیامبرانی برگزید :
ما در هر امتى رسولى برانگیختیم که: «خداى یکتا را بپرستید و از طاغوت اجتناب کنید.» خداوند گروهى را هدایت کرد و گروهى ضلالت و گمراهى دامانشان را گرفت پس در روى زمین بگردید و ببینید عاقبت تکذیب کنندگان چگونه بود... [ جمعه 92/12/9 ] [ 11:41 صبح ] [ Smuslim ]
[ نظر ]
متن شبهه :
پاســــــــخ : بله . خداوند خالق همه چیز است. اما در سوره 23 آیه 14 آمده است :
پس بزرگ است خدایى که بهترین آفرینندگان است. شبیه به همین در سوره 37 آیه 125 نیز آمده است. اما منظور از « أَحْسَنُ الْخالِقینَ » چیست ؟ منظور این عبارت به فرموده امام رضا علیه السلام آن است که قدرت آفریدن را خدا به دیگران نیز داده، مثلًا بنا بر آیه 49 آل عمران ، حضرت عیسى از طرف خداوند و به اذن خداوند، پرنده ای مى آفریند. همچنین انسانها نیز می توانند چیزهایی بسازند (که مَجازاً خلق -آفریدن- محسوب می شود.) پس دیگران نیز می توانند خلق کنند. اما ... ! چون قدرت همه ی مخلوقات از سوی خداست و همگی، مخلوق و وابسته به خدا هستند، در نتیجه ی همه ی خلقت ها از سوی همه ی خالق ها باز هم به خدا بر می گردد. مثلاً : حضرت عیسی علیه السلام پرنده ای از خاک خلق می کند، اما چون او خودش مخلوق خداست و صددرصد در علم وقدرت وابسته به خداست، « آفریدن » های او زیر مجموعه ی مخلوقات خدا محسوب می گردد. پس در نتیجه باز هم خداوند می شود خالق همه چیز. (حال یا خالق بی واسطه ، یا با واسطه) [ دوشنبه 92/12/5 ] [ 9:59 صبح ] [ Smuslim ]
[ نظر ]
متن شبهه :
پاســــــــخ : سوره 4 آیه 158 می فرماید که حضرت عیسی علیه السلام کشته نشد، بلکه بالا رفت (و بنا بر روایات صحیحه از شیعه و سنّی، در آخالزمان هنگام ظهور منجی باز خواهد گشت و در در نماز به مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف اقتدا خواهد کرد.) گرچه بنا به اعتقادات اسلامی پیامبران دیگری از جمله خضر نبی علیه السلام و چند تن دیگر نیز هنوز زنده هستند. اما نقطه ی قابل بحث در سوره 3 آیه 144 است که می فرماید :
محمد فقط فرستاده ی خداست و پیش از او فرستادگان دیگرى نیز بودند، آیا اگر او بمیرد و یا کشته شود، شما به عقب برمى گردید؟ (و اسلام را رها کرده به دوران جاهلیّت و کفر بازگشت خواهید نمود؟) و هر کس به عقب باز گردد، هرگز به خدا ضررى نمى زند و خداوند به زودى شاکران (و استقامت کنندگان) را پاداش خواهد داد. دو نکته که نشان می دهد این آیه با مسئله ی " زنده بودن برخی انبیاء و اولیاء " منافاتی ندارد : 1. همان طور که مشاهده می شود، آیه ی شریفه نفرموده که همه پیامبران مرده اند، بلکه فرموده « قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلِهِ الرُّسُلُ » یعنی قبل از او پیامبرانی بوده اند که « گذشتند » و این به این معنی است که زمانشان سر آمده و دوره ی آن ها تمام شده و از قومشان فاصله گرفتند. واژه ی « خَلَتْ » لزوماً به معنی مرگ نیست (هرچند می تواند به معنی مرگ هم باشد اما همیشه و به طور مطلق این طور نیست.) 2. حتی اگر فرض بگیریم که این گذشتن به معنی « مرگ » است، باز هم هدف گوینده ی شبهه را تامین نمی کند. زیرا در آیه شریفه آمده است که « محمّد جز فرستاده اى از سوى خدا که پیش از او هم فرستادگانى [آمده و] گذشته اند، نیست... » یعنی فرموده فرستادگانی آمده و گذشته اند، نفرموده همه ی فرستادگانی که آمده اند گذشته اند. [ یکشنبه 92/12/4 ] [ 7:38 صبح ] [ Smuslim ]
[ نظر ]
متن شبهه :
پاسخ + افشای مغالطه در متن شبهه : سوره 39 آیه 4 :
اگر خدا مى خواست فرزندى انتخاب کند، از میان مخلوقاتش آنچه را مى خواست برمی گزید. اما او (از این کار) پاک و منزّه است. او خداوند یکتاى پیروز است. (فرزند و شریکی ندارد.) نکته : به خوبی روشن است که این آیه می گوید اگر خدا می خواست، چنین می کرد. اما او از این امر منزّه است و شریکی در الوهیت ندارد. «اگر» ابتدای آیه هم برای فرض محال است! همانطور که در ادامه می آید خدواند از این نسبت منزّه و مبرّا است. مرحوم علامه طباطبائى مى که کلمه « لو » در ابتدای آیه دلالت بر امتناع مدلول خود دارد یعنی چنین چیزى ممکن نیست. و به آن "فرض محال" نیز مى گویند. پس این آیه احتمال این کار را هم شدیداً رد می کند. یعنی اگر می خواست؛ می شد ! ولی نشد چون محال است ! چون خداوند از این نسبت مبرّا است. یعنی آیه ی شریف در ابتدا یک فرضِ محالِ ذهنیِ را مدّ نظر قرار می دهد و سپس آن را در مقام عینیت (در وقوع عینی یعنی در عمل) نیز رد می کند. آیه بعدی هم می گوید این مسئله در عمل محال است : سوره 6 آیه 101 :
او پدید آورنده آسمانها و زمین است. از کجا برای او فرزندی است؟ حال آنکه همسرى نداشته، و همه چیز را خلق نموده و او به همه چیز داناست. پس هر دو آیه یک چیز را می گویند و آن اینکه خداوند پاک و مبرّا و منزّه از آن است که فرزند و شریکی در الوهیت داشته باشد. مغالطه ای که در متن شبهه بوده این است که شبهه سازان طوری وانمود کردند گویی سوره 39 آیه 4 ، امکان فرزند داشتن خداوند را تأیید می کند ! در حالیکه روشن است آیه شریفه یک فرض محال را در نظر گرفته و سپس در همان آیه آن را رد می کند (نه تأیید) [ شنبه 92/12/3 ] [ 12:35 عصر ] [ Smuslim ]
[ نظر ]
پاسخی به مقاله "تناقضات قرآن" متن شبهه شماره 52 :
پاسخ : اینجانب به چندین سایت که این شبهه را مطرح کرده بودند، سر زدم. لیکن توضیحی بیش از آن چه در متن فوق آمده، نیافتم ! واقعاً از خواندن متن شبهه چه می فهمیم؟ به تعبیر یکی از دوستان ، نویسنده ی شبهه بهتر است اول تکلیفش را با خودش روشن کند ! به راستی ایشان با چه کسی مشکل دارند؟ با اسلام؟ یا با خودشان؟ این چه طرز سؤال پرسیدن است؟ چرا برای ادعایشان در متن شبهه سندی ارائه نکردند؟ به هر صورت آنچه ما از متن شبهه درمی یابیم این است که اگر خداوند نیازی نداشت، چرا جهان آفرینش را پدید آورد؟ بیش از این نیز چیزی دستگیر ما نشد! به هر روی، پاسخ : 1. خداوند از نگاه قرآن و عترت، عین رحمت و محبت است. رحمتش همه ی جهان را فراگرفته است. همانگونه که تفکر جزوی از ذات انسان است، نمی توانیم به انسان بگوییم چرا فکر می کنی ؟؟ به همین صورت به خداوند هم نمی توانیم بگوییم چرا محبت می کنی ؟ هدف خداوند از خلقت، رساندن بندگان به کمال و عینیت یافتن محبت او بود. (هرکس نرسد هم خودش مقصر است.) در حقیقت اشتباه کسی که این شبهه را مطرح کرده است، از آنجا ناشی می شود که خود را با خدا قیاس می کند» .از قیاسش خنده آمد خلق را« از آنجا که انسان ناقص است و همه کمالات را ندارد، در کارهای خود در پی برطرف کردن نیاز خود می باشد، اما درباره خداوند که دارای همه کمالات است این تصوّر نامعقول است. اگر خداوند انسان را خلق می کند، نه به خاطر نیاز او به انسان، بلکه به خاطر ذاتش که کمال محض است می باشد. یعنی اقتضای ذات خداوند که همه کمالات را دارا است این می باشد که آن کمالات را در مراتب مختلف به ظهور و تجلی برساند. بنابراین فرق بین انسان و خدا این است که در خداوند : محبت به «کمال موجود» منشأ انجام کار می شود، اما در مورد انسان محبت به « کمال مفقود» و شوق به دست آوردن آن، منشأ فعالیت می گردد، پس هر به وجود آوردنی همراه با نیاز نیست: من نکردم خلق تا سودی کنم بلکه تا بر بندگانم جودی کنم [ جمعه 92/12/2 ] [ 3:4 عصر ] [ Smuslim ]
[ نظر ]
متن شبهه :
پاسخ + افشای مغالطه : من در چند سایت و وبلاگ که این مقاله را قرار داده بودند، نگاه کردم ولی هیچ توضیحی برای این تناقض مورد ادعا نیافتم. به هر صورت، شبهه ساز مرتکب مغالطه شده است. یکی از روش های مغالطه همین است که ادعایی بدون سند ارائه شود. یعنی بدون آوردن حتی یک آیه، ادعا میکند که در مورد پدر مسیح در قرآن تناقض وجود دارد و بعد هم به جای توضیح به بهانه اینکه توضیح این تناقض در یک سطر میسر نیست، از بیان آن خودداری می کند! خوب اگر نمی شود در یک سطر توضیح داد، ایشان میتوانستند در هر حجمی که دوست داشتند در این مورد به شرح و تفصیل بپردازند. به هر روی، در قرآن در مورد پدر مسیح هیچ تناقضی وجود ندارد و از تمام آیاتی که در مورد ولادت او سخن میگویند آشکار است که او بدون پدر به دنیا آمده است. مثلاً آیه 45-48 سوره آل عمران ... (این مسئله -تولد یک انسان بدون پدر، در برخی موارد از لحلظ علمی هم قابل اثبات است. چه اینکه می توان از طریق جایگزین کردن سلول سوماتیک به جای اسپرم، و تنها از طریق لقاح این سلول با تحمک موجب بارداری زن شد. (حتی بدون دخالت یک مرد) چه اینکه نمونه های عینی این مسئله در پژوهشگاه رویان بر روی نمونه های حیوانی نیز انجام شد. چه بسا به زودی بر انسان نیز آزمایش شود. (که بر سلول سوماتیک یک زن و تحمک او در محیط آزمایشگاهی، عمل لقاح مصنوعی انجام شود...) به هر صورت این را جهت تقریب به ذهن عرض کردم. [ پنج شنبه 92/12/1 ] [ 7:7 صبح ] [ Smuslim ]
[ نظر ]
متن شبهه :
پاسخ + تبیین مغالطه ی اسلام ستیزان : کلام الله برتر از آن است که تناقضی در آن باشد. اما اسلام ستیزان مغالطه ها و دروغ های زیادی برای رسیدن به اهداف خود می گویند. از جمله یکی از مغالطه ها در این شبهه این است که اولاً در خط اول گفته اند « اجنه و انسانها برای پرستش به وجود آمدندیا ...؟ » و در خط پایین می گویند « برخی از اجنه و انسانها... » و در ثانی ایشان بدون در نظر گرفتن قواعد ادبی در زبان عربی به متن قرآن نگاه می کنند. در واقع برداشت های ذهنی خود را نقد می کنند و این عمل را « نقد قرآن » می نامند! پاسخ به ادعای تناقض : سوره 51، آیه 56 می فرماید انسانها و اجنة (جنیان) برای عبادت خداوند و رسیدن به کمال آفریده شدند. یعنی برای اینکه رحمت رحمانیه و رحیمیه ی خداوند (یعنی محبت خداوند) اجرا شده و عینیّت یابد. [وَ مَا خَلَقْتُ الجِْنَّ وَ الْانسَ إِلَّا لِیَعْبُدُونِ ... من جنّ و انس را نیافریدم جز براى اینکه مرا عبادت کنند (و از این راه تکامل یابند و به من نزدیک شوند.)] و در سوره 7 آیه 179 آمده است : وَ لَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ کَثِیرًا مِّنَ الجِْنِّ وَ الْانسِ لهَُمْ قُلُوبٌ لَّا یَفْقَهُونَ بهَِا وَ لهَُمْ أَعْینٌُ لَّا یُبْصِرُونَ بهَِا وَ لهَُمْ ءَاذَانٌ لَّا یَسْمَعُونَ بهَِا أُوْلَئکَ کاَلْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُوْلَئکَ هُمُ الْغَافِلُونَ 1. هدف اصلى آفرینش، خداپرستى و عبودیّت است، ولى نتیجه ى کار بسیارى از انسانها در اثر عصیان، طغیان و پایدارى در کفر و لجاجت، جهنم است، گویا که در اصل براى جهنّم خلق شده اند. حرف «لام» در «لِجَهَنَّمَ»، براى بیان عاقبت است، نه هدف. مانند نجّار که هدف اصلى اش در فراهم نمودن چوب، ساختن در و پنجره هاى زیبا از آن چوبها مى باشد، ولى در نهایت ، کار به سوزاندن چوب هاى بى فایده مى انجامد ! گویی بعضی از چوبها خاصیتی جز سوزانده شدن ندارند. با این تفاوت که انسانها با اختیار خود، سزاوار آتش می شوند. 2. به تعبیری دیگر این آیه گویای یک استعاره است. مثلاً درباره ی کسی که بسیار غذا می خورد، گفته می شود « او برای خوردن متولد شده » یا کسی که به اسب سواری علاقه مند است گفته می شود « او خلق شده برای اسب سواری.» در حالیکه حقیقتاً این افراد برای خوردن یا اسب سواری آفریده نشده اند ، اما استعاره است. تشبیه است. این آیه هم همین را می گوید که گرچه هدف خلقت انسانها و اجنه ، عبادت و تکامل بود اما برخی آن قدر در جهل و لجبازی و کفر فرو رفته اند که غایت و سرانجامی جز آتش ندارند. 3. همان گونه که گفتیم کسانی که شبهه را مطرح کردند ابتدایی ترین قواعد دستوری و واژه شناسی قرآن را نادیده گرفتند ! همانطور که روشن است در سوره 7 آیه 179 آمده است که « وَ لَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ... » یعنی این آیه از واژه ی ذرأ استفاده کرده است نه خلق ! معنی اصلی ذرأ منتشر کردن است. و این مرحله ی پس از آفرینش است. در نتیجه هیج تناقضی در آیات فوق نیست. چون : در سوره 51، آیه 56 آمده است که انسانها و اجنه برای رسیدن به کمال خلق شده اند. (و این هدف اصلی است.) در سوره 7 آیه 179 آمده است که برخی انسانها و اجنه برای جهنم ، در روی زمین منتشر شده اند. ( و این هدف پس از آفرینش است و در نتیجه هدف تبعی است.) یعنی این دو آیه از دو موضوع نسبتاً جداگانه سخن می گویند. پس تناقضی وجود ندارد. معنی تناقض : کلیک [ یکشنبه 92/11/27 ] [ 9:57 صبح ] [ Smuslim ]
[ نظر ]
متن شبهه :
پاسخ : کلام خداوند برتر از آن است که تناقضی در آن باشد. لیکن دشمنان اسلام همچون کسی که در حال سقوط است، به هر چیزی چنگ می اندازند. اینان از گفتن دروغ و مغالطه هیچ ابایی ندارند. برداشت های مغرضانه و خلاف واقع خود را نقد می کند و با پررویی می گویند : قرآن را نقد کردیم ! در حالیکه اینها باور های پوچ خود را نقد می کنند نه قرآن را. اما پاسخ شبهه : 1. گرچه خداوند حضرت عیسی را رفعت داد، اما معنی ندارد که بگوییم حضرت عیسی (علیه السلام) در کنار خداوند قرار گرفته ! سوره 3 آیه 45 درباره حضرت عیسی علیه السلام می فرماید : وَجِیهًا فىِ الدُّنْیَا وَ الاَْخِرَةِ وَ مِنَ الْمُقَرَّبِین یعنی ایشان نزد خداوند آبرومند هستند و از مقربان درگاه الهی اند. مقرب معنوی هستند نه جسمی. چون خداوند جسم نیست. [کلیک] 2. سوره 21 آیه 98 می فرماید :
شما و آنچه غیر خدا (مِن دون الله) را مى پرستید، هیزم جهنّم خواهید بود و همگى در آن وارد مى شوید. یعنی چیزی که مورد پرستش قرار بگیرد هیزم جهنم خواهد شد. بدیهی است که مراد از آن، اجسام بیجان و غیر مقدسی هستند مانند بتها که به عنوان خدایان دروغین مورد پرستش قرار میگیرند و طبیعی است پیامبران و یا حتی اشیای مقدسی که به اشتباه مورد پرستش قرار گرفتهاند، تحت شمول این آیه قرار نخواهند گرفت. روایتی از حضرت رسول الله نیز وجود دارد که برخی از اهل کتاب همین سؤال را از پیامبر پرسیدند و ایشان پاسخ دادند که عیسی و دیگر انبیاء اگر مورد پرستش واقع شدند، عذاب نمی شوند (چون گناهی نکردند و هیچ گاه ادعای خدایی نکردند) بلکه منظور این آیه به کفار و اشیاء بی جان (مثل بت ها) است که هیزم جهنم می شوند. 3. این آیه معبودان "مِن دون الله " را مستحق عذاب می داند. در حالیکه ما عیسی مسیح را « ولی الله » می دانیم نه « من دون الله » [ جمعه 92/11/25 ] [ 11:43 صبح ] [ Smuslim ]
[ نظر ]
متن شبهه :
پاســـــــــخ : مسلماً برخی از مسلمانان اهل بهشت هستند و برخی اهل دوزخ. بسته به نامه ی اعمال آنها دارد. اما بررسی آیه : سورخ 19 آیه 71-72 :
ترجمه: و هیچ کس از شما نیست مگر [اینکه] در آن وارد مىگردد. این [امر] همواره بر پروردگارت حکمى قطعى است. آن گاه کسانى را که پرهیزگار بودهاند مىرهانیم، و ستمگران را به زانو درافتاده در [دوزخ] رها مىکنیم. توضیح : 1. همه انسانها بدون استثناء، نیک و بد، وارد جهنم مىشوند، منتها دوزخ بر نیکان سرد و سالم خواهد بود همان گونه که آتش نمرود بر ابراهیم چنین شد. چرا که آتش با آنها سنخیت ندارد گویى از آنان دور مىشود. در حقیقت مشاهده دوزخ و عذابهاى آن، مقدمهاى خواهد بود که مؤمنان از نعمتهاى خداوند در بهشت حداکثر لذت را ببرند و دوزخیان نیز از مشاهده سلامت بهشتیان مجازات بیشترى مىبینند. چون آسایش و آرامش پس از سختی، بسیار لذتبخش تر است. 2. در روایات مربوط به صراط آمده است که صراط پلى است که بر روى دوزخ کشیده شده و همهى مردم از روى آن عبور مىکنند، بعضى تند و بعضى کُند و بعضى به دوزخ مىافتند. 3. همچنین می توانیم بگوییم بگوییم که ورود به معناى عبور است، نه داخل شدن. چنان که در مورد حضرت موسى علیه السلام آمده است «وَرَدَ ماءَ مَدْیَنَ» یعنى به کنار آب شهر مَدین وارد شد، نه آنکه داخل آب شد. 4. هیچ آیه ای نرموده که بعضی انسانها مستقیم به بهشت می روند. (شبهه افکن هم برای حرفش سند نداده) اگر همکسی مستقیم وارد بهشت شود منافاتی ندارد که ابتدا باید از روی صراط عبور کند و صراط هم روی جهنم بنا شده است. [ یکشنبه 92/11/20 ] [ 10:17 صبح ] [ Smuslim ]
[ نظر ]
متن شبهه : اخبار خوب مجازات دردناک؟ پاسخ : آیات قرآن (که در متن شبهه به آنها اشاره شده است) می فرماید به کفار و معاندین بشارت بده که عذابی دردآور (نتیجه اعمال خودشان) در انتظار آنهاست. واقعاً چرا قرآن برای عذاب، از واژه ی بشارت استفاده کرده است؟ پاسخ : بشارت، هم به معنی خبر خوب است و هم خبر بد. این سخن بزرگترین لغت شناسان ادبیات عرب است. پس " بَشّر " یعنی خبر بده... برای مثال خلیل بن احمد فراهیدی (قرن دوم هجری) در کتاب العین می گوید : البشیر: المبشر بخیر أو شرّ. بشارت دهنده در زبان عربی یعنی خبر دهنده ی خیر یا شر. (هم خبر خوش و هم خبر بد) ابن منظور (قرن 6 هجری) که یکی از بزرگترین لغت شناسان تاریخ زبان عربی است، در معجم لسان العرب می گوید:
التَّبْشِیرُ یکون بالخیر و الشر : یعنی تبشیر (مصدر مبشّر) هم برای خبر خوب هست و هم برای خبر بد. ابن منظور در ادامه یکی از ضرب المثل های کهن عربی را بیان می کند : تحیتک الضَّرْبُ و عتابک السَّیْفُ، یعنی مزد و پاداش تو کتک است ! پس بشارت یعنی هم خبر خوب و هم خبر بد. گذشته از این ، راغب اصفهانی (قرن چهارم هجری) لغت شناس و استاد ادبیات و زبان عربی در کتاب المفردات می گوید که این گفتار قرآن که گنهکاران را به عذاب بشارت می دهد نوعی استعاره است. یعنی گویی دشمنان از شنیدن خبر عذاب به مراد دلشان می رسند! (نقل به مضمون) علامه طبرسى نیز می گوید که این گفتار قرآن یک نوع تحکّم است یعنى تو (ای گنهکار)؛ مژده و پاداشی ندارى مگر عذاب...! همانند همان ضرب المثلی که بیان شد.
مشاهده آیات : ادامه مطلب... [ شنبه 92/11/19 ] [ 7:59 عصر ] [ Smuslim ]
[ نظر ]
|
|
[ فالب وبلاگ : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |