سفارش تبلیغ
صبا ویژن

چرا دین اسلام و مذهب شیعه را انتخاب کردم ؟
قالب وبلاگ

یکم :

اسلام در میان تمامی ادیان و مکاتب برترین و بالاترین جایگاه را برای زن قائل شده است و این امری است که از قرآن وسنت اثبات شده است . کلیک کنید.

دوم :

یک اصل منطقی و عقلانی وجود دارد که اگر کسی تکلیفی بر گردن دیگری نهاد ، می بایستی امکانات و لوازم انجام آن تکلیف را نیز در اختیار او قرار دهد. مثلاً کسی که شخصی را مکلّف به ساخت خانه ای برای خود می کند ، باید مصالح یا هزینه ی آن کار را نیز به او بدهد. خداوند که منشأ عقلانیت و حکمت است ، بر اساس طبیعت جسمانی و روانی مردان ، امور اقتصادی و معیشت خانواده را بر عهده ی آنان – مردان - نهاد. بر اساس اصل فوق ، خداوند بر خود لازم دید که امکانات و لوازم انجام این تکلیف را نیز به مردان بدهد ، یکی از این امکانات ، علاوه بر قدرت جسمی ، درآمدهای جانبی همچون ارث است. به طور خلاصه : چون وظیفه و کارکرد اقتصادی مرد در خانواده بیش از زن است ، حقوق و مزایای وی نیز بیشتر است.
ممکن است پرسشی پیش آید که برخی از زنان سرپرست خانواده و مسئول معیشت فرزندان خود هستند ، در این باره چه می شود ؟
پاسخ : اولاً تأکید اسلام بر این است که زنان بی سرپرست نمانند و در صورت فوت شوهر ، پس از ایام عدّه یعنی پس چهار ماه و ده روز ، ازدواج کنند . که همین البته یکی از فلسفه های تعدد زوجات است. همچنین حکومت اسلامی موظف است از افراد نیازمند و بی سرپست حمایت کند.  

سوم :

اگر منصفانه و با دیدی عمیق بنگریم در می یابیم که « دو برابر بودن ارث مرد نسبت به ارث زن » نه تنها ظلم به زنان نیست بلکه شاید ظلم به مردان باشد ! که البته چنین هم نیست . توضیح : همانطور که گفته شد وظیفه ی اقتصادی و معیشت در خانواده بر عهده ی مرد است ، یعنی مرد موظّف است که درآمد خود را صرف خانواده کند ، اما زن همچین وظیفه ای ندارد ، یعنی اگر زن درآمدی دارد می تواند برای خود نگه دارد و برای شوهر یا … خرج نکند . با این حساب سهم مرد بین اعضای خانواده اش تقسیم می شود اما سهم زن برای خودش می ماند . یعنی مرد باید سهم خود را خرج چند نفر یعنی همسر و فرزندانش کند اما ارثی که زن می برد فقط برای خودش است .
ممکن است پرسشی ایجاد شود که اگر مردی مجرّد بود چه ؟ او که دیگر خانواده ای ندارد ، پس سهمش برای خودش می ماند .
پاسخ : اسلام اصل را بر تأهل یعنی همسر داشتن انسانها قرار داده و از مجرد بودن مخصوصاً برای مردان نهی کرده است. گذشته از اینکه همین انسان مجرد چه بسا درآینده ازدواج کند و تکلیف سرپرستی اقتصادی خانواده بر گردن وی بیافتد.

چهارم :

زنان همواره تحت اصل « مهریه » از مردان طلبکار هستند . یعنی حق و حقوقشان در خانواده محفوظ است. گرچه در ارث کمتر از مردان سهم می برند اما تحت عنوان مهریه که می تواند محافظ حقوق و شخصیتشان باشد از حق مردان سهم دارند.

پنجم :

در فقه اسلامی و در مواردی جزئی ، گاهی سهم ارث زن مساوى سهم مرد است و گاهى کمتر از آن و زمانى نیز بیشتر از سهم مرد قرار دارد. اینچنین نیست که در تمام انحاء ارث سهم زن کمتر از سهم مرد باشد. مواردى که زن همتاى مرد ارث مى برد و نه کمتر از آن ، عبارت است از : پدر و مادر میت : در صورتى که میت فرزند داشته باشد که هر کدام از والدین یک ششم سهم مى برند و سهم پدر در خصوص فرض مزبور از مال فرزند، بیشتر از سهم مادر نیست .
برادر و خواهر مادرى میت که به اندازه مساوى ارث مى برند نه با تفاوت ، به طورى که خواهر مادرى میت معادل سهم برادر مادرى میت ارث مى برد نه کمتر از آن و آیه 12-11 سوره نساء دلیل این دو حکم است چنانکه در کتاب حدیثی - فقهی وسائل الشیعه باب 3 و باب 8 از ابواب میراث الاخوه و الاجداد حکم کلاله را بیان نموده است .
اما مواردى که سهم زن بیش از سهم مرد مى باشد، مانند : موردى که میت غیر از پدر و دختر وارث دیگر نداشته باشد که در اینجا پدر یک ششم مى برد و دختر بیش از آن . و مانند: موردى که میت داراى نوه باشد و فرزندهاى او در زمان حیات وى مرده باشد که در اینجا نوه پسرى سهم پسر را مى برد و نوه دخترى سهم دختر را یعنى اگر نوه پسرى دختر باشد و نوه دخترى پسر باشد در اینحال آن دختر دو برابر این پسر مى برد، گرچه منشاء این تفاوت همان تفاوت ارث دختر و پسر مى باشد، لیکن آنچه فعلا در تقسیم خارجى صورت مى پذیرد این است که زن دو برابر مرد ارث برده است.

ششم :

نکته قابل توجه آن که گرچه خداوند تمام قوانین حقوقى را برابر حقوق فطرى تنظیم و تدوین فرموده است تا زمینه شکوفایى گنجینه هاى درونى جامعه بشرى فراهم گردد، لیکن در پایان آیه ارث ، دو اسم از اسماى حسناى الهى را یاد آور مى شود که هماهنگى نظام تشریع و تکوین را در خاطره ها احیا نماید و آن این است که در پایان آیه یازده سوره نساء که عهده دار برخى از ارث هاى متفاوت مى باشد، چنین فرموده است : ان الله کان علیما حکیما یعنى شما از علم و حکمت کافى برخوردار نیستید تا راز تفاوت را که در هسته مرکزى عدل نهفته در آن جستجو کنید، لیکن خداوند آگاه و حکیم است همه علل تساوى و عوامل تفاوت را جمع بندى نموده و بر مدار حکمت آنها را به صورت مواد معتدل حقوقى روانه مى فرماید، تا مسائل در سنت و مانند آن از تفریط جاهلیت کهن و از افراط جاهلیت جدید و مدرن مصون بماند.


[ یکشنبه 92/6/24 ] [ 11:48 صبح ] [ Smuslim ] [ نظر ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

بسم الله الرحمن الرحیم ، در پی جبران گذشته ام ، در این تارنما بیان خواهم کرد که چرا به اسلام بازگشتم ؟ چرا مذهب شیعه را انتخاب کردم ؟ بدین امید که پروردگارم قلم عفو بر گذشته ام بکشد .
امکانات وب