چرا دین اسلام و مذهب شیعه را انتخاب کردم ؟ |
پاسخ : خیر . قرآن هیچ گاه زمین را مسطح ( غیر کروی ) ندانست. مقدمه : زمین آنقدر وسیع است که در هر قسمتی از آن قرار گیریم، سطحی پهناور برای ما تداعی می گردد. قرآن نیز بارها و بارها پهناوری و وسعت بسیار زیاد زمین را به عنوان نشانه ای محسوس و قابل درک به انسان ها یادآور شد تا از این رهگذر بشریت را به سوی یگانه خدای جهان آفرین هدایت کند. لیکن برخی از دشمنان لجباز بر اساس آیاتی از قرآن مدعی شده اند که الله تعالی زمین را غیر کروی دانسته است ! در این مقاله آیات مورد ادعای آنان را بررسی کرده و اثبات می کنیم که در هیچ آیه ای از قرآن ، زمین مسطح ِ غیر ِ کروی دانسته نشده است. نکته : 1. دشمنان اسلام ، برداشت های سطحی خود را نقد می کنند، سپس می گویند : قرآن را نقد کردیم !!! این نیز از عجائب روزگار است. 2. قرآن کتاب فیزیک و شیمی و ریالضیات نیست. بلکه کتاب هدایت بشر به سوی رستگاری مادی و معنوی است. پس نباید ازقرآن انتظار داشت که به حل معادلات ریاضی و فیزیک و ... بپردازد. گرچه ممکن است قرآن مواردی از مسائل علمی را نیز بیان کرده باشد اما وظیفه ای بر دوشش نیست. بررسی آیاتی که برخی مدعی هستند بر غیر کروی بودن زمین دلالت می کند : وَ إِلىَ الْأَرْضِ کَیْفَ سُطِحَت [ غاشیه : 20 ] ترجمه : و به زمین که چگونه گسترده و هموار گشته است؟ بررسی : سطحت به معنی گستردگی همراه با همواری است. کجای آن دلالت می کند که زین غیر کروی است ؟ چه بسا اجرام کروی که به دلیل وسعت ، سطحش گسترده و هموار (صاف) است. ( توجه قرآن علاوه بر هموارهای زمین به ناهمواری های آن نیز اشاره کرده است : 27 فاطر ) همچنین شاید برخی گمان کنند که « سطح » در اصطلاح نوین هندسی در مقابل کره یا قوس و ... قرار می گیرد. اما باید توجه داشت که در ادبیات عربی این مسئله وجود ندارد. قرآن هم لزوماً قرار نیست از اصطلاحات دانشمندان قرن 21 استفاده کند !
وَ اللَّهُ جَعَلَ لَکمُُ الْأَرْضَ بِسَاطًا [ آیه 19 نوح ] ترجمه : و خداوند زمین را براى شما فرش گستردهاى قرار داد . بررسی : این تشبیه است. اگر در مناطق جلگه ای ( که ناهواری وجود ندارد ) بنگریم ، زمین به واقع شبیه به فرشی گسترده است.و ابداً دلالت بر غیرکروی بودن زمین ندارد. علاوه بر اینکه اجرام کروی نیز قابل پوشانیدن ( با فرش و پارچه و ... ) هستند.
وَ یَوْمَ نُسَیرُِّ الجِْبَالَ وَ تَرَى الْأَرْضَ بَارِزَةً وَ حَشَرْنَاهُمْ فَلَمْ نُغَادِرْ مِنهُْمْ أَحَدًا [آیه 47 کهف ] ترجمه : و روزى را به خاطر بیاور که کوهها را به حرکت درآوریم و زمین را آشکار و مسطح مىبینى و همه آنان [انسانها] را برمىانگیزیم، و احدى از ایشان را فروگذار نخواهیم کرد. بررسی : منظور از « بارزة » مسطح به معنی « غیر کروی » نیست بلکه به معنی « بدون پستی و بلندی » است. متأسفانه دشمنان اسلام بدون دقت در معانی کلمات عربی و صرفاً بر اساس تعابیر ازخودبافته قضاوت می کنند.
الَّذِى جَعَلَ لَکُمُ الْأَرْضَ مَهْدًا وَ سَلَکَ لَکُمْ فِیهَا سُبُلًا وَ أَنزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَخْرَجْنَا بِهِ أَزْوَاجًا مِّن نَّبَاتٍ ... [ آیه 53 طه ] ترجمه : همان خداوندى که زمین را براى شما محل آسایش قرار داد و راههایى در آن ایجاد کرد و از آسمان، آبى فرستاد، که با آن، انواع گوناگون گیاهان را (از خاک تیره) برآوردیم. بررسی : کجای این آیه دلالت بر غیرکروی بودن زمین دارد؟؟؟ در شگفتیم از برداشت های عجیب دشمنان اسلام از قرآن ...
أَ لَمْ نجَْعَلِ الْأَرْضَ مِهَادًا وَ الجِْبَالَ أَوْتَادًا [ آیه 6 و 7 سوره نبأ ] ترجمه : آیا زمین را محل آرامش قرار ندادیم؟ و کوهها را همچون میخها ؟ بررسی : باز هم در عجب مانده ایم که به راستی کجای این آیات دلالت بر غیرکروی بودن زمین می کند؟
وَ الْأَرْضَ بَعْدَ ذَالِکَ دَحَئهَا اخْرَجَ مِنهَْا مَاءَهَا وَ مَرْعَئهَا [ آیه 30 و 31 نازعات ] ترجمه : و زمین را بعد از آن گسترش داد، و از آن آب و چراگاهش را بیرون آورد... بررسی : و ایضاً ! کجای این آیات دلالت بر غیرکروی بودن زمین دارد ؟؟؟ « دحیها » به معنی گستردگی پهناوری است. چه بسا اجرام کروی که سطحشان گسترده و پهناور باشد.
وَ هُوَ الَّذِى مَدَّ الْأَرْضَ وَ جَعَلَ فِیهَا رَوَاسىَِ وَ أَنهَْارًا وَ مِن کلُِّ الثَّمَرَاتِ جَعَلَ فِیهَا زَوْجَینِْ اثْنَینِْ یُغْشىِ الَّیْلَ النهََّارَ إِنَّ فىِ ذَالِکَ لاََیَاتٍ لِّقَوْمٍ یَتَفَکَّرُون [ آیه 3 رعد ] ترجمه : و او کسى است که زمین را گسترد و در آن کوهها و نهرهایى قرار داد و در آن از تمام میوهها دو جفت آفرید (پرده سیاه) شب را بر روز مىپوشاند در اینها آیاتى است براى گروهى که تفکر مىکنند. بررسی : باز هم کجای این آیه شریف دال بر غیرکروی بودن زمین است ؟ گستردگی زمین به معنی غیرکروی نیست. همچون موراد بالا ، چه بسا اجرام کروی که سطحشان گسترده (وسیع) باشد. الَّذِى جَعَلَ لَکُمُ الْأَرْضَ فِرَاشًا وَ السَّمَاءَ بِنَاءً وَ أَنزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَرَاتِ رِزْقًا لَّکُمْ فَلَا تجَْعَلُواْ لِلَّهِ أَندَادًا وَ أَنتُمْ تَعْلَمُون [سوره بقره آیه 22] ترجمه : آن کس که زمین را بستر شما، و آسمان را همچون سقفى بالاى سر شما قرار داد و از آسمان آبى فرو فرستاد و به وسیله آن، میوه ها را پرورش داد تا روزى شما باشد. بنا بر این، براى خدا همتایانى قرار ندهید، در حالى که مى دانید (هیچ یک از آنها، نه شما را آفریده اند، و نه شما را روزى مى دهند). بررسی : اولاً تشبیه آسمان به سقف ، یک تمثیل درست است. جو زمین مانع ورود بسیاری از امواج و اشعه های خطرناک می شود، پس محافظ اهل زمین است. همچنین واژه ی فراش در آیه به معنی بستر گسترده است. از همین روی به فرش ، فرش میگوییم . زمین واقعاً بستری گسترده است. اما آیا این به معنی غیرکروی بودن زمین است ؟؟؟ خیر. چه بسا اجرام کروی همچون زمین که هم بستر است و هم گسترده و در عین حال کروی هم هستند. گذشته از اینکه ممکن است سطح اجرام کروی نیز به وسیله فرش یا پارچه یا ... گسترده و پهن شود.
به راستی آیا تشبیه پوسته ی پرتقال به عنوان یک شیء کروی به فرش روی پرتقال جالب نیست ؟ حَتىَّ إِذَا بَلَغَ مَغْرِبَ الشَّمْسِ وَجَدَهَا تَغْرُبُ فىِ عَیْنٍ حَمِئَةٍ وَ وَجَدَ عِندَهَا قَوْمًا قُلْنَا یَاذَا الْقَرْنَینِْ إِمَّا أَن تُعَذِّبَ وَ إِمَّا أَن تَتَّخِذَ فِیهِمْ حُسْنًا[آیه 86 کهف] ترجمه : تا به غروبگاه آفتاب رسید. و در نظرش مجسّم شد که خورشید در چشمه تیره و گل آلودى فرو مى رود و در آن جا قومى را یافت. گفتیم: اى ذو القرنین؛ آیا مى خواهى (آنان) را مجازات کنى، و یا روش نیکویى در مورد آنها انتخاب نمایى؟ بررسی : قرآن نمیگوید خورشید در چشمه ( یا دریا ) فرو رفت. بلکه میگوید ذوالقرنین چنین گمان کرد ! در نظر او چنین مجسم شد ... یعنی قرآن تصور ذوالقرنین را بیان کرد.
حَتىَّ إِذَا بَلَغَ مَطْلِعَ الشَّمْسِ وَجَدَهَا تَطْلُعُ عَلىَ قَوْمٍ لَّمْ نجَْعَل لَّهُم مِّن دُونهَِا سِترًْا [آیه 90 کهف] ترجمه : ذوالقرنین حرکت کرد تا به خاستگاه خورشید رسید (در آن جا) دید خورشید بر جمعیّتى طلوع مىکند که در برابر (تابش) آفتاب، پوششى براى آنها قرار نداده بودیم (و هیچ گونه سایبانى نداشتند) بررسی : مطلع الشمس یعنی مشرق . کجای آن دلالت بر غیرکروی بودن زمین دارد ؟؟
لَا الشَّمْسُ یَنبَغِى لهََا أَن تُدْرِکَ الْقَمَرَ وَ لَا الَّیْلُ سَابِقُ النهََّارِ وَ کلٌُّ فىِ فَلَکٍ یَسْبَحُون [آیه 40 سوره یس] ترجمه : نه خورشید را سزاست که به ماه رسد، و نه شب بر روز پیشى مىگیرد و هر کدام در مسیر خود شناورند ... بررسی : منظور از شناور بودن خورشید در فلک خود حرکت آن همراه با منظومه شمسى و همراه با کهکشانى که ما در آن قرار داریم مىباشد چه اینکه امروز ثابت شده است که منظومه شمسى ما جزئى از کهکشان عظیمى است که به دور خود در حال گردش است. این آیه هم دلالت نمی کند که زمین کروی نیست. جالب است وقتی یکی از اسلام ستیزان از استدلال معقول برای اثبات توهمش عاجز میشود چنین دست و پا میزند : « با مدل مسطح زمین منطبق است زیرا از وجود شب و روز به طور همزمان در کره زمین که به علت چرخش کره زمین رخ می دهد پشتیبانی نمی کند و وجود این پدیده را رد می کند این ایه وجود اختلاف زمانی مناطق مختلف زمین را نفی می کند. » عجیب است که این افراد چگونه به زور سرنیزه میخواهند چیزی را به قرآن بچسبانند. اینکه در آن واحد شب از روز سبقت نمیگیرد. دلالت بر نظم می کند. ( یعنی این آیه در مقام بیان نظم حاکم بر جهان هستی است ) ابتدای خلقت شب بود و سپس با آفرینش خورشید، روز پدیدار شد. پس همواره شب قبل از روز است ( در هر افقی ) گذشته از اینکه آیه 40 معارج نشان میدهد زمین دارای مشارق و مغارب :» مشرق ها و مغربها است . یعنی یک نقطه میتواند مشرق ( اشراق گاه خورشید ) و نسبت به نقطه ای دیگر محل غروب خورشید باشد. که میتواند نشان دهنده وجود شب و روز به طور همزمان در کره زمین باشد. ( همزمان بخشی از کره زمین شب و بخشی دیگر روز باشد. گرچه شب مقدم بر روز است.) حَتىَّ إِذَا جَاءَنَا قَالَ یَالَیْتَ بَیْنىِ وَ بَیْنَکَ بُعْدَ الْمَشْرِقَینِْ فَبِئْسَ الْقَرِین [آیه 38 سوره زخرف] ترجمه : تا زمانى که (در قیامت) نزد ما حاضر شود مى گوید: اى کاش میان من و تو فاصله دو مشرق. بود چه بد همنشینى بودى... بررسی : اسلام ستیزان می گویند که این آیه با مدل مسطح زمین منطبق است زیرا اشاره به طلوع و غروب خورشید در یک نقطه دارد . پاسخ ما به این سخن عجیب و نادرست ! همانگونه که روشن است وقتی بدکاران در قیامت به هم می رسند آرزو میکنند که ای کاش در دنیا میان ما بیشترین فاصله بود تا هیچ گاه به هم نمی رسیدیم . ( آیه هم همین را میگوید ) دقت کنیم : بیشترین فاصله میان دو نقطه = دو مشرق ! یعنی دو نقطه را در زمین در نظر بگیریم. که دورترین فاصله را به هم دارند. جالب است که این دو هر دو مشرق نامیده شدند. به تعبیر علمی یعنی هم مدار صفر درجه ( گرینویچ ) مشرق است و هم دورترین مدار از گرینویچ ! و این یعنی زمین کروی و شبیه به آن است نه مسطّح غیر کروی ...
وَ الشَّمْسُ تجَْرِى لِمُسْتَقَرٍّ لَّهَا ذَالِکَ تَقْدِیرُ الْعَزِیزِ الْعَلِیم [آیه 38 یاسین] ترجمه : و خورشید (نیز براى آنها آیتى است) که پیوسته بسوى قرارگاهش در حرکت است این تقدیر خداوند قادر و داناست... بررسی : بله اینطور هست.خورشید و منظومه شمسی هم در حال حرکت اند. این آیه هم ادعای ( کروی نبودن زمین ) را ثابت نمی کند. أَمَّن جَعَلَ الْأَرْضَ قَرَارًا وَ جَعَلَ خِلَالَهَا أَنْهَرًا وَ جَعَلَ لهََا رَوَاسىَِ وَ جَعَلَ بَینَْ الْبَحْرَیْنِ حَاجِزًا أَ ءِلَاهٌ مَّعَ اللَّهِ بَلْ أَکْثرَُهُمْ لَا یَعْلَمُون [آیه 61 نمل] یا کسى که زمین را آرامشگاه قرار داد، و میان آن نهرهایى روان ساخت، و براى آن کوههاى ثابت و پابرجا ایجاد کرد، و میان دو دریا مانعى قرار داد (تا با هم مخلوط نشوند با این حال) آیا معبودى به همراه خداست؟ نه، بلکه بیشتر آنان نمى دانند (و جاهلند) اینکه زمین محل آرامش یا بهتر است بگوییم مایه ی آرامش است ( یا حتی خود زمین آرام است ) ، یعنی مسطح غیرکروی است ؟؟؟ آیا اجرام کروی نمی توانند آرام باشند ؟ یا مایه مایه باشند ؟؟؟
لینک مرتبط : پاسخ به شبهه : زمین مثل فرش است ؟ [ دوشنبه 92/7/1 ] [ 5:0 صبح ] [ Smuslim ]
[ نظر ]
|
|
[ فالب وبلاگ : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |