دوره پنج ساله ی حکومت علی بن ابی طالب ، یک دوره ی جالب و استثنایی برای ایرانیان بود . علاوه بر قرابت و آمیختگی خونی خاندان علی با ایرانیان ( ازدواج حسین بن علی با شهربانو دختر یزدگرد ) ، نحوه ی برخورد امام با ایرانیان ، رسیدگی به اوضاع آنان و مراجعه ی مردم سرزمین ایران به دارالخلافة ، همه نشانگر این است که مردم ایران ، علی بن ابی طالب را پناهگاه خود میدانستند . در ادامه برخی از نامه های مولایمان علی به فرمانداران و والیان نواحی مختلف ایران را بیان میکنیم .
میدانیم که اکثریت قاطع مردم ایران در قرن اول هجری ، زرتشتی بودند و حتی آثار و کتیبه های باستانی نشان میدهد تا قرون بعدی نیز جمعیتی قابل توجه از مردم چنین بودند بودند .
اما نامه ی امام علی به فرماندار اصفهان، ( قاضی نعمان در دعائم الاسلام و دیگر مورخین معتقدند که مخاطب این نامه ، فرماندار اصفهان ، مخنف بن سلیم ازدی بود )
او را به ترس از خدا در اسرار پنهانی، و اعمال مخفی سفارش میکنم، آنجا که هیچ گواهی غیر از او، و نمایندهای جز خدا نیست، و سفارش میکنم که مبادا در ظاهر خدا را اطاعت، و در خلوت نافرمانی کند، و اینکه آشکار و پنهانش، و گفتار و کردارش در تضاد نباشد، امانت الهی را اداء، و عبادت را خالصانه انجام دهد. و به او سفارش میکنم با مردم تندخو نباشد، و به آنها دروغ نگوید، و با مردم به جهت اینکه بر آنها حکومت دارد بی اعتنایی نکند، چه اینکه مردم برادران دینی، و یاری دهندگان در استخراج حقوق الهی اند . بدان ! برای تو در این زکاتی که جمع میکنی سهمی معین، و حقی روشن است، و شریکانی از مستمندان و ضعیفان داری، همانگونه که ما حق تو را میدهیم، تو هم باید نسبت به حقوق آنان وفادار باشی، اگر چنین نکنی در روز رستاخیز بیش از همه دشمن داری، و وای بر کسی که در پیشگاه خدا، فقرا و مساکین، و درخواست کنندگان و آنان که از حقشان محرومند، و بدهکاران و ورشکستگان و در راهماندگان، دشمن او باشند و از او شکایت کنند. امانتداری کسی که امانت الهی را خوار شمارد، و دست به خیانت آلوده کند، و خود و دین خود را پاک نسازد،درهای خواری را در دنیا به روی خود گشوده، و در قیامت خوارتر و رسواتر خواهد بود، و همانا! بزرگترین خیانت ، خیانت به ملت، و رسواترین دغلکاری، دغلبازی با امامان است، با درود. ( نامه 26 نهج البلاغه ، ترجمه محمد دشتی )
نامه بعدی ، نامه امام علی علیه سلام به مأموران مالیات بود که به سوی ایران ، مصر و شام فرستاده شدند :
از بنده خدا علی امیر مومنان به کارگزاران جمع آوری مالیات. پس از یاد خدا و درود، همانا کسی از روز قیامت نترسد، زاد و توشهای از پیش نخواهد فرستاد. بدانید، مسوولیتی را که به عهده گرفتهاید اندک ، اما پاداش آن فراوان است، اگر برای آنچه که خدا نهی کرد ، کیفری نبود، برای رسیدن به پاداش در ترک آن نیز عذری وجود نداشت، در روابط خود با مردم انصاف داشته باشید، و در برآوردن نیازهایشان شکیبا باشید همانا شما خزانه داران مردم، و نمایندگان ملت، و سفیران پیشوایان هستید، هرگز کسی را از نیازمندی او باز ندارید، و از خواسته های مشروعی محروم نسازید، و برای گرفتن مالیات از مردم، لباسهای تابستانی یا زمستانی، و مرکب سواری، و برده کاری او را نفروشید، و برای گرفتن درهمی، کسی را با تازیانه نزنید، و دستاندازی به مال کسی ، نمازگزار باشد، یا غیر مسلمانی که در پناه اسلام است، نکنید، جز اسب یا اسلحهای که برای تجاوز به مسلمانها بکار گرفته میشود، زیرا برای مسلمان جایز نیست آنها را در اختیار دشمنان اسلام بگذارد، تا نیرومندتر از سپاه اسلام گردند. از پند دادن به نفس خویش هیچگ ونه کوتاهی نداشته، و از خوش رفتاری با سپاهیان، و کمک به رعایا، و تقویت دین خدا، غفلت نکنید، و از آنچه در راه خدا بر شما واجب است انجام دهید، همانا خدای سبحان از ما و شما خواسته است که در شکرگزاری کوشا بوده، و با تمام قدرت او را یاری کنیم، و نیروئی جز قدرت خداوند نیست.( نامه 51 نهج البلاغه ، ترجمه محمد دشتی )
نامه بعدی ، نامه ی امام علی به اسود بن قطبه ؛ فرمانده حلوان ( سر پل ذهاب امروزی ، در کرمانشاه )
پس از یاد خدا و درود . اگر رای و اندیشه زمامدار دچار دگرگونی شود، او را از اجرای عدالت بسیار باز میدارد، پس کار مردم در آنچه حق است نزد تو یکسان باشد. زیرا در ستمکاری بهایی برای عدالت یافت نمیشود، از آنچه که همانند آن را بر دیگران نمیپسندی پرهیز کن، و نفس خود را در آنچه خداوند بر تو واجب کرده است، وادار، در حالی که امیدوار به پاداش الهی بوده و از کیفر او هراسناک باشی. و بدان که دنیا سرای آزمایش است، و دنیاپرست ساعتی در آن نمی آساید جز آنکه در روز قیامت از آن افسوس میخورد، و هرگز چیزی تو را از حق بی نیاز نمیگرداند. و از جمله حقی که بر توست آن که، نفس خویش را نگهبان باشی، و به اندازه توان در امور رعیت تلاش کنی، زیرا آنچه در این راه نصیب تو میشود، برتر از آن است که از نیروی بدنی خود از دست میدهی، با درود.( نامه 59 نهج البلاغه ، ترجمه محمد دشتی )