سفارش تبلیغ
صبا ویژن

چرا دین اسلام و مذهب شیعه را انتخاب کردم ؟
قالب وبلاگ

متن شبهه :

آیا طول یک روز الله برابر 1000 سال بشر است (سوره 22 آیه 47 ، سوره 32 آیه 5) یا برابر 50000 سال بشر است (سوره 70 آیه 4) ؟

پاسخ :

به نظر می رسد اسلام ستیزی که این شبهه رامطرح کرده است، اصلاً معنی تناقض را نمی دادند. تناقض وقتی رخ می دهد که یک موضوع ، در یک زمان و مکان واحد ، با یک شرایط کاملاً مساوی ، دو حکم مختلف داشته باشد. این می شود تناقض . اما وقتی شرایط دو موضوع فرق داشته باشد و یا از لحاظ زمان و مکان متفاوت باشند، تناقض هم معنی ندارد. مثلاً یک روز تابستانی 16 ساعت است. اما یک روز زمستان 11 ساعت است. اینجا تناقضی وجود ندارد. چون زمان و اصلاً موضوع فرق می کند. گرچه هر دو عبارت مربوط به « روز » هستند. اما یکی برای روز تابستانی و دیگری برای روز زمستانی. همچنین یک سال زمینی 365 روز است. اما یک سال در سیاره نپتون معادل 165 سال زمینی است ! و در سیاره مریخ ، یک سال معادل تقریباً 2 سال زمینی است ! و مثلاً در سیاره مشتری ، هر سال آن معادل 12 سال زمینی است ! و سیاره اورانوس نیز هر سالش معادل 84 سال زمینی است ! پس اگر بخواهیم با دید مادی هم نگاه کنیم این تفاوت در محاسبات، طبیعی و لازم است. بله ، می بینیم که مفهوم « سال » در هر نقطه ای از جهان هستی مصداق و محاسبه ای مجزّا دارد.

با بیان این مقدمه برسیم به اصل شبهه ،

سوره 22 آیه 47 :

آنان از تو تقاضاى شتاب در عذاب مى‏ کنند در حالى که خداوند هرگز از وعده خود تخلّف نخواهد کرد و یک روز نزد پروردگارت، همانند هزار سال از سالهایى است که شما مى‏ شمرید .

سوره 32 آیه 5 :

امور این جهان را از آسمان به سوى زمین تدبیر مى‏ کند سپس در روزى که مقدار آن هزار سال از سالهایى است که شما مى‏ شمرید بسوى او بالا مى‏ رود.

آیه اول مربوط به عذاب دنیوی است که تدبیر آن و وقوع آن زمان مادّی نیاز دارد. آیه دوم نیز مربوط به تدبیر امور جهان است. در حیطه ی ماده و جسمانیت. یعنی مربوط به این جهان هستند.

و اما سوره 70 آیه 4 :

فرشتگان و روح [فرشته مقرّب خداوند] بسوى او عروج مى‏کنند در آن روزى که مقدارش پنجاه هزار سال است‏.

این آیه مربوط به حوادث قیامت و پس از آن است که عروج مقرّبان الهی در روزی صورت می گیرد که به اندازه 50 هزار سال زمینی به طول می انجامد.

بین این دو سری آیات تناقضی وجود ندارد. چون تدبیر امور جهان مادّی و یا نزول عذاب به صورت محدود صورت می گیرد. اما عروج مقرّبان الهی تا بیشترین حد ممکن است.

از طرفی امام صادق ( علیه السلام ) به این شبهه پاسخی جالب توجه دادند : 

که روز قیامت 50 توقفگاه دارد و هر توقفگاهی هزار سال است.

سند حدیث امام صادق :

الکافی (مؤلف: ابوجعفر محمد بن یعقوب الکلینی الرازی، قرن 3,4) ج 8 ص 143 ، انتشارات مؤسسه دارالکتب الاسلامیه ، تهران 1365

که با هم می شوند یک بازه زمانی 50000 ساله. (یعنی این دو سری آیه مؤیّد هم هستند. و همدیگر را تأیید می کنند. نه اینکه متناقض باشند) همچنین نگاه کنید به معنای واژه ی " یوم " در ادبیات عربی که نشان می دهد " یوم " علاوه بر روز ، به معنای مطلق بازه زمانی / دوره و ... هم به کار می رود. (کلیک کنید) حال چه اشکالی دارد که یک بازه زمانی 50000 سال (یعنی 50 تا هزار سال) طول بکشد ؟

پس هر بازه ی زمانی ِ مربوط به تدبیرات این جهان ، هزار سال زمینی و هر بازه ی زمانی مربوط به جهانی فراتر از این جهان ، پنجاه برابر یعنی 50000 سال زمینی طول می کشد. 

 


[ شنبه 92/9/16 ] [ 11:34 صبح ] [ Smuslim ] [ نظر ]

پاسخی به دومین بخش از مقاله « 60 مورد از اشباهات قرآن »

اثبات اینکه در قرآن اشتباه وجود ندارد. شبهاتی این چنینی ناشی از برداشت های مغرضانه اسلام ستیزان است. کسانی که برداشت های عجیب و دروغ گویی های خود را نقد می کنند و سپس آن را نقد قرآن می نامند !!

اما اصل شبهه :

چند فرشته برای مریم فرستاده شده بودند؟
وقتی قرآن در مورد باردار شدن مریم و میلاد مسیح در سوره 3 آیه 42 و 45 راجع به چندین فرشته صحبت میکند اما در سوره 19 آیه 17-21 تنها از یک فرشته صحبت میکند.

پاسخ خلاصه :

هیچ تناقضی در این آیات وجود ندارد. بلکه جمعی از ملائکه به امر خداوند نزد مریم آمدند و او را -به جهت پاکی و برگزیدگی اش- ستودند. و او را بشارت دادند که قرار است عیسی مسیح از تو متولد شود. مریم از این موضوع ترسید. سپس یکی از ملائکه (روح القدس) برای مریم دقیق سخن گفت و حقیقت را برای او کاملاً به صورتی واضح بیان نمود. مانند این حالت که جمعی برای بیان سخنی نزد شخصی دیگر بروند و یک نفر از جمع به نمایندگی از دیگران، گفتنی ها را بگوید و بقیه نیز او را تأیید کنند.
در سری اول آیات هم آمده است که یک نفر به نمایندگی از دیگران سخن حق را گفت. و به مریم دلداری داد. 

پاسخ مفصّل : ادامه مطلب...

[ جمعه 92/9/15 ] [ 1:2 عصر ] [ Smuslim ] [ نظر ]

مدتی پیش مقاله ای در نقد قرآن ، تحت عنوان 60 مورد از اشتباهات قرآن ( !!! ) را دریافت کردم که پس از مطالعه آن احساس کردم سطح منطقی مقاله بسیار پایین است. نویسنده برداشت های مغرضانه و عجیب خود را نقد کرده بود و سپس آن را نقد قرآن نامید. (این هم از سفسطه های اسلام ستیزان است.) به هر روی به درخواست چند تن از دوستان می خواهم نقدی بر این مقاله بنویسم (گرچه سزاوار پاسخ دادن نیست.)

متن شبهه شماره 1 :

حسابرسی عجیب الله ( در تقسم ارث )
سوره 4 آیه 11-12 و سوره 4 آیه 176 در مورد قوانین وراثت صحبت می کند. اگر یک مرد فوت شود، و از او سه دختر و دو والد و یک همسرباقی بماند؛ دختران 2/3 (دو سوم) سهم، والد ها 1/3 سهم (هردو بر اساس سوره 4 آیه 11) و همسر 1/8 سهم (بر اساس سوره 4 آیه 12) از ارث را دریافت میکند که از میزان ارث بیشتر می شود. مثال دوم، مردی فوت میشود و از او یک مادر و یک همسر و دو خواهر باقی میماند، مادر 1/3 سهم (سوره 4 آیه 11) همسر 1/4 (سوره 4 آیه 12) و خواهران 2/3 (سوره 4 آیه 176) که مجموع آنها 15/12 کل ارث است.

پاسخ :

در این سؤال یک سفسطه وجود دارد. و آن این است که قوانین کلّی را باید با در نظر گرفتن قوانین جزئی ملاحظه و قضاوت کرد. اینکه بخشی از قوانین را ببینیم و بقیه قوانین - که مکمّل قوانین کلّی هستند - را نادیده بگیریم ، کار درستی نیست. مطئمناً با این نگاه ناقص و نادرست هیچ قانونی ارزشمند نخواهد بود.

مسئله ارث جزو مسائل تشریعی و فقهی قرآن است. (با رویکرد کلّی گویی نه بیان جزئیات.) روشن است یکی از اصلی ترین و طبیعی ترین ویژگی های موضوعات قانونی (تشریعی) این است که معمولاً بین قوانین، تعارض پیش می آید. ادامه مطلب...

[ چهارشنبه 92/9/13 ] [ 9:46 صبح ] [ Smuslim ] [ نظر ]

آیا بر وجود جنّ دلیلی عقلی وجود دارد ؟ پاسخ : بله ...

جنّ چیست ؟

در لغت : به گفته راغب اصفهانی ، ادیب و دانشمند ایرانی قرن چهارم هجری ، در کتاب « المفردات » جنّ در لغت از ریشه " ج ن ن " است یعنی آنچه از حواس ظاهری مخفی / پوشیده است. همچنین ابن منظور در لغتنامه ی لسان العرب همین را می گوید که جنّ یعنی هر آنچه مخفی / پوشیده / ناپیدا باشد. به همین دلیل به باغ می گویند : جنّة ، چون دار و درخت و گیاهان باعث می شود سایر اشیاء پوشیده شوند. به سپر جنگی میگویند : جُنّة ، چون انسان پشت آن مخفی می شود. به آنچه در رحم مادران است میگویند: جنین ، چون مخفی از چشم ظاهری است و ...حتی قرآن میگوید : شما انسانها در رحم مادرانتان اجنّه بودید . یعنی مخفی و ناپیدا بودید. ( سوره نجم ، آیه 32 )

در اصطلاح : معنی اصطلاحی جنّ ( که جمع آن اجنّه است ) نیز همین است. یعنی هر موجود یا نیرویی که مخفی باشد. پوشیده باشد. آشکار نباشد. موقتاً یا دائماً .

اما اثبات عقلی وجود جنّ : ادامه مطلب...

[ یکشنبه 92/9/10 ] [ 7:14 عصر ] [ Smuslim ] [ نظر ]

یوم در زبان عربی چه معانی دارد ؟ آیا همیشه به معنای روز (حدّ فاصل طلوع و غروب خوشید) است؟

پاسخ : خیر !

راغب اصفهانی ؛ دانشمند بزرگ ایرانی و یکی از بزرگترین لغت شناسان زبان عربی در قرن 4 هجری ، در کتاب المفردات ، ذیل واژه ی "یوم" می گوید :

الیَوْمُ یعبّر به عن وقت طلوع الشمس إلى غروبها. و قد یعبّر به عن مدّة من الزمان أیّ مدّة کان

ترجمه : یوم که از آن تعبیر می شود از وقت طلوع خورشید تا غروب خورشید . و همچنین از آن تعبیر می شود به مدتی از زمان به هر مقدار که باشد. (یعنی به معنی بازه زمانی، به هر مقدار که باشد هم معنی می دهد.)

این را تمامی لغت شناسان عربی قبول دارند که "یوم" به معنی مطلق بازه ی زمانی هم معنی می دهد و لزئماً به معنی "فاصله طلوع تا غروب خورشید" نیست.

مثلاً حضرت علی (علیه السلام) می فرماید :

وَ الدَّهْرُ یَوْمَانِ یَوْمٌ لَکَ وَ یَوْمٌ عَلَیْکَ فَإِذَا کَانَ لَکَ فَلَا تَبْطَرْ وَ إِذَا کَانَ عَلَیْکَ فَاصْبِرْ

دنیا دو روز است. یک روز علیه تو و روز دیگر به سود تو . در آن روز که دنیا به سود تو است سرمستی نکن. و در آن روز که دنیا علیه تو شد بی صبری نکن.

روشن است که دنیا دو روز (روز به معنی فاصله طلوع تا غروب خورشید) نیست. بلکه منظور از دو روز در اینجا دو دوره / دو بازه / دو مرحله است.

ابی العتاهیة ، شاعر بزرگ عربی می گوید :

کُلُّ حیٍّ سیطعَمُ الموتَ کَرهاً              ثُمَّ خَلْفَ المَمَاتِ یَوْمٌ فَظیعُ

یعنی : هر زنده ای طعم مرگ را ناچار خواهد چشید. پس از مرگ نیز مرحله ای بزرگ وجود دارد.

در اینجا این شاعر بزرگ عرب می گوید که بلافاصله پس از مرگ مرحله ای جدید شروع می شود. و از این مرحله به "یوم" تعبیر کرد. مشخص است که از لحظه ی مرگ تا قیامت ، فقط یک روز نیست. بلکه روزهای بسیاری است. اما همه ی این روزها را "یوم" نامید. یعنی همان بازه ی زمانی / مرحله / دوره و ...

و همچنین ابوالعلاء المعرّی در دیوان اشعار چنین می گوید :

إن تَعمَرِ الدّنیا، فلا بدّ منْ            یومِ ردًى یَترُکُها خاویَه

اگر دنیا را آباد کنی ، پس ناچار هستی که روزی با افسردگی و ناراحتی آن را ترک کنی !

روشن است که منظور از "یوم" یا همان روز ، نه فاصله طلوع تا غروب خورشید، بلکه منظورش زمان / دوره و ... است. چون انسان ممکن است شب از دنیا برود ! پس "یوم" ـی که از دنیا می روی یعنی زمانی که از دنیا می روی ... !

این ها تنها مواردی از معنای یوم در مفهوم « دوره / بازه ی زمانی / زمان و ... » بود.


[ یکشنبه 92/9/10 ] [ 8:0 صبح ] [ Smuslim ] [ نظر ]

سؤال ! چرا همه ی بنی امیه رو لعن می کنیم  درست است که اکثر بنی امیه ظالم بودند. اما بین آنان افراد خوب و شریف ( و حتی محبّ اهل بیت ) هم پیدا می شد. پس چرا در زیارت عاشورا می گوییم :


 و لعن الله آل زیاد و آل مروان و لعن الله بنی أمیة قاطبة

یعنی : و خداوند لعنت کند ( از رحمت دور بدارد ) آل زیاد و آل مروان و همچنین خداوند لعنت کند همه ی بنی امیه را ...

خوب واقعاً چرا همه ی بنی امیه لعنت شدند ؟ حتی افراد خوبشان ؟؟؟

پاسخ :

روشن است که در منابع روایی شیه و سنّی ، از زبان پیامبر صلی الله علیه و آله و سلّم بنی امیه همان شجره ی خبیثه نامیده شدند. لیکن بر اساس منطق قرآن ، ملاک حقیقیِ انتساب اشخاص به خاندان ، اعمال و رفتار است نه خون و نژاد.
مثلاً سلمان فارسی با اینکه عرب نبود اما پیامبر فرمود :

سلمان منّا اهل البیت

یعنی سلمان جزو اهل بیت است.

امام حسین

پس آن دسته از کسانی که از لحاظ خون و نژاد جزو بنی امیه بودند ، اما در اعمال و رفتار با آنان نبودند ، در حقیقت امر ، جزو بنی امیه نیستند.

مثل پسر نوح ، که خداوند فرمود : ای نوح ، پسر تو جزو خانواده تو نیست ! آیه 46 سوره هود :

خداوند فرمود اى نوح ، پسر تو از اهل تو نیست. او عمل غیر صالحى است. پس، آنچه را از آن آگاه نیستى، از من مخواه. من به تو اندرز مى‏ دهم تا از جاهلان نباشى...

روشن است که پسر نوح از حیث خون جزو خانواده نوح بود. اما در عمل و ملاک رفتار ، خیر ! بنی امیه هم همین اند. برخی از بنی امیه افراد خوبی بودند. آنان در حقیقت جزو بنی امیه نیستند. لذا لعن بنی امیه به آنان نمی رسد. خود زیارت عاشورا هم این منطق قرآن را تصدیق می کند. در این زیارت می خوانیم :

 اللهم العن أول ظالم ظلم حق محمد و آل محمد و آخر تابع له على ذلک

یعنی : خداوندا لعنت کن اولین کسی را که در حق محمد و آل محمد ستم کرد و لعنت کن بر آخرین نفری که از ظالم اول تبعیت کرد. پس ملاک لعنت ، نه خون و نژاد ، بلکه کردار آدمی است.


[ جمعه 92/9/8 ] [ 12:17 صبح ] [ Smuslim ] [ نظر ]

در قرآن و سنت ( عترت ) بر گفتگو و به نقد کشیدن اهل کتاب ، به صورتی محترمانه و با تکیه بر مشترکات ( به عنوان مقدمه بحث ) تأکید شده است.  

[ جمعه 92/9/1 ] [ 10:48 صبح ] [ Smuslim ] [ نظر ]
<      1   2      
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

بسم الله الرحمن الرحیم ، در پی جبران گذشته ام ، در این تارنما بیان خواهم کرد که چرا به اسلام بازگشتم ؟ چرا مذهب شیعه را انتخاب کردم ؟ بدین امید که پروردگارم قلم عفو بر گذشته ام بکشد .
امکانات وب