سفارش تبلیغ
صبا ویژن

چرا دین اسلام و مذهب شیعه را انتخاب کردم ؟
قالب وبلاگ

خیلی جالب ! از دست ندید !!

کلیک کنید.


[ یکشنبه 93/3/11 ] [ 1:0 عصر ] [ Smuslim ] [ نظر ]

سؤال ! چرا همه ی بنی امیه رو لعن می کنیم  درست است که اکثر بنی امیه ظالم بودند. اما بین آنان افراد خوب و شریف ( و حتی محبّ اهل بیت ) هم پیدا می شد. پس چرا در زیارت عاشورا می گوییم :


 و لعن الله آل زیاد و آل مروان و لعن الله بنی أمیة قاطبة

یعنی : و خداوند لعنت کند ( از رحمت دور بدارد ) آل زیاد و آل مروان و همچنین خداوند لعنت کند همه ی بنی امیه را ...

خوب واقعاً چرا همه ی بنی امیه لعنت شدند ؟ حتی افراد خوبشان ؟؟؟

پاسخ :

روشن است که در منابع روایی شیه و سنّی ، از زبان پیامبر صلی الله علیه و آله و سلّم بنی امیه همان شجره ی خبیثه نامیده شدند. لیکن بر اساس منطق قرآن ، ملاک حقیقیِ انتساب اشخاص به خاندان ، اعمال و رفتار است نه خون و نژاد.
مثلاً سلمان فارسی با اینکه عرب نبود اما پیامبر فرمود :

سلمان منّا اهل البیت

یعنی سلمان جزو اهل بیت است.

امام حسین

پس آن دسته از کسانی که از لحاظ خون و نژاد جزو بنی امیه بودند ، اما در اعمال و رفتار با آنان نبودند ، در حقیقت امر ، جزو بنی امیه نیستند.

مثل پسر نوح ، که خداوند فرمود : ای نوح ، پسر تو جزو خانواده تو نیست ! آیه 46 سوره هود :

خداوند فرمود اى نوح ، پسر تو از اهل تو نیست. او عمل غیر صالحى است. پس، آنچه را از آن آگاه نیستى، از من مخواه. من به تو اندرز مى‏ دهم تا از جاهلان نباشى...

روشن است که پسر نوح از حیث خون جزو خانواده نوح بود. اما در عمل و ملاک رفتار ، خیر ! بنی امیه هم همین اند. برخی از بنی امیه افراد خوبی بودند. آنان در حقیقت جزو بنی امیه نیستند. لذا لعن بنی امیه به آنان نمی رسد. خود زیارت عاشورا هم این منطق قرآن را تصدیق می کند. در این زیارت می خوانیم :

 اللهم العن أول ظالم ظلم حق محمد و آل محمد و آخر تابع له على ذلک

یعنی : خداوندا لعنت کن اولین کسی را که در حق محمد و آل محمد ستم کرد و لعنت کن بر آخرین نفری که از ظالم اول تبعیت کرد. پس ملاک لعنت ، نه خون و نژاد ، بلکه کردار آدمی است.


[ جمعه 92/9/8 ] [ 12:17 صبح ] [ Smuslim ] [ نظر ]

در سنن ابن ماجه ، از معتبرترین منابع روایی اهل تسنن آمده است که علی - علیه السلام - فرمود : پیامبر با من عهد بست که هیچ کس مرا دوست نخواهد داشت مگر مؤمن ، و هیچ کس بغض مرا در دل نخواهد داشت مگر منافق .

سند  : 

سنن ابن ماجه ، ناشر : دار الفکر ، بیروت ، ج 1 ص 42 ، حدیث 114 ، محمد ناصرالدین البانی ( از بزرگترین علمای اهل تسنن ) در حاشیه این روایت میگوید صحیح است .

متن عربی روایت :

حدثنا علی بن محمد . حدثنا وکیع وأبو معاویة وعبد الله بن نمیر عن الأعمش عن عدی بن ثابت عن زر بن حبیش عن علی قال عهد إلى النبی الأمی صلى الله علیه و سلم أنه لا یحبنی إلا مؤمن ولا یبغضنی إلا منافق 


[ پنج شنبه 92/5/10 ] [ 4:45 عصر ] [ Smuslim ] [ نظر ]
السمعانی از علمای بزرگ اهل تسنن اقرار کرد :

قلت روى عنه جماعة من مشاهیر الائمة مثل أبی عبد الله محمد بن إسماعیل البخاری لانه لم یکن داعیة إلى هواه، وروى عنه حدیث أبی بکر رضی الله عنه أنه قال: لا یفعل خالد ما أمر به، سألت الشریف عمر بن إبراهیم الحسینی بالکوفة عن معنى هذا الاثر فقال: کان أمر خالد بن الولید أن یقتل علیا ثم ندم بعد ذلک فنهى عن ذلک.

ترجمه : 
سمعانی میگوید : جماعتی از پیشوایان مشهور همچون ابوعبدالله محمد بن اسماعیل البخاری [ که پیرو هوای نفس نبوده اند ] روایت کرده اند که ابوبکر گفت : آنچه به خالد دستور دادم را انجام ندهد !
از شریف عمر بن ابراهیم الحسینی در کوفه پرسیدم منظورش چه بود ؟ 
پس پاسخ داد : ابوبکر به خالد بن ولید دستور داد که علی بن ابی طالب را به قتل برساند ، سپس پشیمان شد و مانع این کار گردید . 

نگاه کنید به :

ابوسعد عبدالکریم الاسمعانی ، ( قرن 6 هجری ) ، الأنساب ، ج3 ، ص95 ، چاپ دار الجنان ، بیروت
همان ، ج6 ، ج 170 ، نشر محمد أمین دمج ، بیروت ، 1400 هـ 

 

[ چهارشنبه 92/5/2 ] [ 7:28 عصر ] [ Smuslim ] [ نظر ]

ابن بطوطه ، از علمای اهل تسنن در سفرنامه خود مى نویسد : ابن تیمیّه [ سرمنشأ عقائد وهابیت ] درمسجد جامع دمشق که من حضور داشتم ، بر بالاى منبر گفت : « إنّ اللّه ینزل إلى السماء الدنیا کنزولی هذا » خداوند به آسمان دنیا فرود مى آید، همچنان که من از پلّه این منبر فرود مى آیم ، سپس یک پلّه پایین آمد، ابن الزهراء از فقهاء سنّی مذهب مالکى اعتراض کرد و اظهارات وى را به اطلاع ملک ناصر رساند ، وى دستور داد تا او را زندانى کردند، و در زندان از دنیا رفت .

نگاه کنید به : رحلة ابن بطوطة ، صفحه  43 ، نسخه از سایت الوراق


[ چهارشنبه 92/5/2 ] [ 7:18 عصر ] [ Smuslim ] [ نظر ]

ابن ابی الحدید - از علمای منصف سنّی مذهب - درباره ی رفتار برخی رهبران اهل تسنن راجع به فضائل امیرالمؤمنین علی علیه السلام می نویسد :

می بینیم که گروه های بسیاری می خواهند فضیلت های او را از بین ببرند ؛ و بسیاری حیله و توجیه ها را به سوی فضائل او روانه می سازند ؛ عده ای از خوارج از دین برگشته ؛ و عده ای ناصبی کینه توز ؛ و عده ای دین دار که دین برای او اشتباه شده است ؛ و کسی که از کودکی با دشمنی او بزرگ شده است ؛ و منافقی که دروغ بر او می بندد ؛ و طرفداران عثمان که بر علی حسادت می ورزند؛ ایشان به فضائل علی کنایه زده و به آن اعتراض می کنند ؛ و نیز معتزلی هایی که در سخنوری دیگران را شکست می دهند و به راه اختلاف افکنی آگاه شده اند و شبهه ها و جایگاه های اشکال و روش های تاویل را می دانند ، آنها نیز برای از بین بردن مناقب و تاویل فضائل مشهور او تلاش می کنند ؛ گاهی آن را به صورتی تاویل می کند که با کلام سازگار نیست ؛ و گاهی نیز می خواهد با آوردن ضد آن از مقام آن بکاهد ؛ و با این همه جز بر مقام و برتری و وضوح و نورانیت او نمی افزایند ؛ و می دانی که معاویه و یزید و کسانی که بعد از او بودند به مدت هشتاد سال ، از هیچ کوششی برای وادار کردن مردم به جسارت و لعن به حضرت و پنهان کردن فضیلت های ایشان و پوشاندن مناقب و سوابق ایشان کوتاهی نکردند.  ادامه مطلب...

[ دوشنبه 92/4/3 ] [ 10:12 صبح ] [ Smuslim ] [ نظر ]
<      1   2      
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

بسم الله الرحمن الرحیم ، در پی جبران گذشته ام ، در این تارنما بیان خواهم کرد که چرا به اسلام بازگشتم ؟ چرا مذهب شیعه را انتخاب کردم ؟ بدین امید که پروردگارم قلم عفو بر گذشته ام بکشد .
امکانات وب