چرا دین اسلام و مذهب شیعه را انتخاب کردم ؟ |
مدتی پیش مقاله ای در نقد قرآن ، تحت عنوان 60 مورد از اشتباهات قرآن ( !!! ) را دریافت کردم که پس از مطالعه آن احساس کردم سطح منطقی مقاله بسیار پایین است. نویسنده برداشت های مغرضانه و عجیب خود را نقد کرده بود و سپس آن را نقد قرآن نامید. (این هم از سفسطه های اسلام ستیزان است.) به هر روی به درخواست چند تن از دوستان می خواهم نقدی بر این مقاله بنویسم (گرچه سزاوار پاسخ دادن نیست.) متن شبهه شماره 1 :
پاسخ : در این سؤال یک سفسطه وجود دارد. و آن این است که قوانین کلّی را باید با در نظر گرفتن قوانین جزئی ملاحظه و قضاوت کرد. اینکه بخشی از قوانین را ببینیم و بقیه قوانین - که مکمّل قوانین کلّی هستند - را نادیده بگیریم ، کار درستی نیست. مطئمناً با این نگاه ناقص و نادرست هیچ قانونی ارزشمند نخواهد بود. مسئله ارث جزو مسائل تشریعی و فقهی قرآن است. (با رویکرد کلّی گویی نه بیان جزئیات.) روشن است یکی از اصلی ترین و طبیعی ترین ویژگی های موضوعات قانونی (تشریعی) این است که معمولاً بین قوانین، تعارض پیش می آید. در این مورد به راحتی می توان با قوانین جزئی تر ( ریزتر ) این تعارضات را خاتمه بخشید. وقتی قرآن می گوید سهم پسران فلان مقدار است / سهم همسر فلان مقدار / سهم والدین فلان مقدار ، این ها مواردی کلی هستند. قوانین کلّی هم تخصیص پذیر هستند. خود قرآن هم تخصیصش را بیان کرده است که متأسفانه اسلام ستیزان علاقه ای به بیان این حقیقت نداشتند. بله ، می توان برای قوانین کلّی، شاخ و برگها و تقسیم بندی هایی قائل شد. این مسئله جزو عادی ترین و طبیعی ترین مسائل زندگی بشر است. و اشکال گرفتن به آن صحیح نیست. خداوند نیز برای بشر قانونگذاری می کند. هم قوانین کلی (که در قرآن آمده است) و هم قوانین جزئی که در سنّت پیامبر و پیشوایان دینی بر اساس وحی و الهام و بر مبنای عقلانیت برقرار شد. در این مورد و موارد بسیاری دیگر که ممکن است د تقسیم ارث پیش آید ؛ گاهی سهام از اصل ارث بیشتر و گاهی کمتر می شود. تأکید می کنم که با در نظر گرفتن کلّی بودن قوانین این امر عادی است. و با در نظر گرفتن جزئیات شریعت اسلامی : 1. اگر مثلاً ارث را 10 در نظر بگیریم. و کل سهام را هشت دهم در نظر داریم. پس از تقسیم ارث دو دهم اضافه آمد. در این صورت این دو دهم نیز بین ورثه به نسبت سهمشان تقسیم می شود. 2. اگر در همین مثال، کل سهام بشود دوازده دهم ! یعنی دو دهم بیش از کل ارث، مثلاً میت 100 ریال ارث باقی گذاشت. ( مثلاً ! ) و در هنگام تقسیم ارث، هر کس سهمش مشخص شد و در نتیجه 120 ریال باید تقسیم شود. یعنی 20 ریال کسری ارث پیش آید، در این حالت، شریعت اسلام تکلیف این مسئله را مشخص کرده است. به این صورت که هر کس به « فرض » سهمی دارد کامل سهمش را بگیرد و هر کس به « قرابت » سهم دارد، از سهمش کم شود. و باقی مانده برای او می شود. این منطق قرآن در سوره انفال آیه 75 بیان شده است : و خویشاوندان نسبت به یکدیگر، در احکامى که خدا مقرّر داشته، سزاوارترند خداوند به همه چیز داناست. یعنی هر چه قرابت و نزدیکی بیشتر باشد در احکام هم سزاوارتر هستند. و قرآن هم در مواردی این چنین مسلمانان را به تبعیت از پیامبر فراخوانده است. (65 نساء / 59 نساء) ارث هم جزوی از همین موارد است. هرکس نزدیک تر است ارثش را کامل می گرید و بقیه باقی مانده سهم را می گیرند. پدرو مادر و همسر نزدیکترین محسوب می شوند. سپس فرزندان و اگر میت فرزندی نداشته باشد ، برادر و خواهر و بعد افراد دیگر به ترتیب ارث می گیرند. در همان مثال فوق - در اصل سؤال : والدین یک سوم حقشان را می گیرند.(کامل) همسر یک هشتم سهمش را می گیرد. (کامل) و مابقی ( سیزده . بیست و چهارم ) به دختران (و یا حتی پسران ، در حالت وجود داشتنشان) می رسد. [نکته : والدی میّت، مخصوصاً پدر میّت که تمام و کمال ارثش را گرفته است موظف است از دختر یا پسر میّت همایت مالی کند. به این ترتیب فرزندان میت هم به حق خود می رسند.] قوانین اسلام همگی دقیق و حساب شده هستند اگر منصفانه و با دقت بررسی شوند. و در مثال دوم نیز سهم مادر و همسر ، کامل به آنها می رسد. اما سهم خواهران ( که در واقع طبقه بعدی ارث هستند ) از باقی مانده ارث به آنها می رسد. پس روشن است که با نگاه درست به قوانین (و در کنار هم قرار دادن قوانین کلی و جزئی) هیچ اشتباهی وجود ندارد. ************* سؤال : چرا قرآن جزئیات رو توضیح نداده ؟ قرآن اگر مال خداست پس نباید نیاز به تبصره و ... داشته باشه . پاسخ : 1. قرآن اگر بخواهد همه جزئیات را توضیح دهد باید صدها جلد حجم داشته باشد ! مثلاً در همین باب ارث ، در کتاب الکافی (که یکی از کتب اربعه ی شیعه) است بیش از 170 صفحه (ج 7 از ابتدای جلد تا ص 174) در زمینه ی وصیت و ارث است. و در کتاب تهذیب الاحکام شیخ طوسی (که دیگر کتاب فقهی شیعه و یکی از کتب اربعة است( بیش از 150 صفحه درباره ارث و قوانین جزئی آن صحبت شده است. و 60 صفحه نیز در کتاب الاستبصار شیخ طوسی ! و شیخ حرعاملی نیز در کتاب وسائل الشیعة ، ج 26 حدود 320 صفحه از روایات مربوط به ارث را بیان کرده است. حال اگر قرآن بخواهد همه جزئیات را بیان کند باید صدها جلدِ مفصّل حجم داشته باشد ! قرآن کلیات را بیان می کند که مایه ی هدایت و راهنمایی باشد. و بیان جزئیات را به پیامبر و ائمة معصومین (اولوالامر ، الراسخون فی العلم) واگذار کرده است. این کاملاً معقول است. گذشته از اینکه سخن پیامبر و ائمة هم از دید ما الهام و معادل وحی است. یعنی سخن خداوند محسوب می شود. قرآن و عترت هر دو در کنار هم هستند. اما اینکه سخن خداوند نباید تبصره و ... داشته باشد ، چرا ؟ چه اشکالی دارد که خداوند هم قوانین کلی و هم قوانین جزئی برای بشر ترسیم کند ؟ زندگی بشر با در کنار هم قرار دادن کلیات و جرئیات پیش می رود. خداوند نیز قوانین زندگی بشر را مطابق با توان و نیاز جامعه بشری وضع می کند. [ چهارشنبه 92/9/13 ] [ 9:46 صبح ] [ Smuslim ]
[ نظر ]
|
|
[ فالب وبلاگ : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |