سفارش تبلیغ
صبا ویژن

چرا دین اسلام و مذهب شیعه را انتخاب کردم ؟
قالب وبلاگ

این مسئله همواره مورد بحث و تبادل نظر متکلمین بوده و هست . از دیرباز برخی معتقد به اختیار مطلق انسان ( تفویض ) و برخی معتقد به جبر ِ مطلق بودند . لیکن در مکتب اهل بیت ( به سبب وجود حجتهای خداوند ) باورمان بر اساس کلام امام صادق علیه السلام چنین بوده و هست که :

نه جبر مطلق و نه تفویض مطلق ، بلکه امری میانه ( و نسبی ) بر جهان حکم فرماست .

ده ها حدیث معتبر در این باب وجود دارد که چند مورد از آن را می توان در کتاب شریف الکافی ( تألیف ابوجعفر محمد بن یعقوب کلینی رازی ) جلد اول باب جبر و تفویض مشاهده کرد .

از دید مکتب شیعه جبر و اختیار در جهان یک امر کاملاً نسبی است . یعنی نه جبر مطلق و نه اختیار مطلق .


اما توجه داشته باشیم که آیات زیادی از قرآن وجود دارد که ظاهرش بر جبر دلالت میکند و آیاتی بسیار نیز وجود دارد که ظاهر آن بر اختیار انسان دلالت میکند . در مورد آیات جبر

، بحث هدایت تکوینی و تشریعی را بیان خواهیم کرد . نتیجه ی در کنار هم قرار دادن این ایات و تفکر در آنها چنین میشود که جبر و اختیار نسبی و در کنار هم هستند .

اما ادله ای بر اختیار انسان بر سرنوشت خود از نگاه قرآن ( آیات اختیار در قرآن ) :  


الإنسان : 3  
إِنَّا هَدَیْناهُ السَّبیلَ إِمَّا شاکِراً وَ إِمَّا کَفُوراً
ما راه را به انسان نشان دادیم حال وی خواهد شکرگزار باشد یا ناسپاس‏ .
نکته : در این آیه به صراحت گفته است که انسان می تواند شکرگزار باشد یا ناسپاس . در حالیکه اگر جبر مطلق حاکم باشد دیگر شکر و یا ناسپاسی ؛ عمل انسان نخواهد بود بلکه عمل جبرگزار خواهود بود .

سوره رعد :  إِنَّ اللَّهَ لا یُغَیِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِم‏
به راستی که خداوند سرنوشت هیچ قومی را تغییر نمی دهد مگر اینکه آنان خود ، خویشتن را تغییر دهند .( این آیه به صراحت سرنوشت هر قومی را در کف اختیار آن قوم / گروه می داند )


الأنفال : 53   ذلِکَ بِأَنَّ اللَّهَ لَمْ یَکُ مُغَیِّراً نِعْمَةً أَنْعَمَها عَلى‏ قَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ وَ أَنَّ اللَّهَ سَمیعٌ عَلیمٌ
این، بخاطر آن است که خداوند، هیچ نعمتى را که به گروهى داده، تغییر نمى‏دهد جز آنکه آنها خودشان را تغییر دهند و خداوند، شنوا و داناست ..( این آیه به صراحت سرنوشت هر جامعه ای را در کف اختیار آن جامعه می داند )

همچنین خداوند در قرآن ده بار اعمال خیر و شر را به خود انسان نسبت داده است . ( اگر این امر جبری باشد دیگر خداوند نمی تواند کردار نیک یا زشت را به انسان نسبت دهد . بلکه این اعمال در صورتی به انسان ربط خواهد داشت که انسان در انجان آن اختیار و نقش داشته باشد )

الزلزال: 7   فَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ خَیْراً یَرَهُ
فَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ شراً یَرَهُ
پس هر کس هموزن ذرّه‏اى کار خیر انجام دهد آن را مى‏بیند و هر کس هموزن ذرّه‏اى کار بد کرد آن را مى‏بیند .

وَ مَا اللَّهُ بِغافِلٍ عَمَّا یَعْمَلُونَ : و خداوند از آنچه انجام میدهند غافل نیست. ( می بینیم که اعمال به انسانها نسبت داده می شود ؛ چه نیک چه بد . )

إِنَّمَا التَّوْبَةُ عَلَى اللَّهِ لِلَّذینَ یَعْمَلُونَ السُّوءَ بِجَهالَةٍ ثُمَّ یَتُوبُونَ مِنْ قَریبٍ فَأُولئِکَ یَتُوبُ اللَّهُ عَلَیْهِمْ وَ کانَ اللَّهُ عَلیماً حَکیماً

پذیرش توبه از سوى خدا، تنها براى کسانى است که کار بدى را از روى جهالت انجام مى‏دهند، سپس زود توبه مى‏کنند. خداوند، توبه چنین اشخاصى را مى‏پذیرد و خدا دانا و حکیم است‏ .

کَذلِکَ یُبَیِّنُ اللَّهُ لَکُمْ آیاتِهِ لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُون‏
این چنین، خداوند آیات خود را براى شما شرح مى‏دهد تا اندیشه کنید .

وَ أَقیمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّکاةَ وَ ما تُقَدِّمُوا لِأَنْفُسِکُمْ مِنْ خَیْرٍ تَجِدُوهُ عِنْدَ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بِما تَعْمَلُونَ بَصیرٌ
و نماز را برپا دارید و زکات را ادا کنید و هر کار خیرى را براى خود از پیش مى‏فرستید، آن را نزد خدا خواهید یافت خداوند به اعمال شما بیناست‏ . ( در ابتدای این آیه خداوند به انسان امر میکند که نماز را بر پا دارید . حال اگر انسان اختیار نداشته باشد چگونه میتواند در آن اندیشه کند و انجام دادن یا ندادن را انتخاب کند ؟
اصلاً انتخاب انسان بدون وجود اختیار معنا دارد ؟

النساء : 19   یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا یَحِلُّ لَکُمْ أَنْ تَرِثُوا النِّساءَ کَرْهاً وَ لا تَعْضُلُوهُنَّ لِتَذْهَبُوا بِبَعْضِ ما آتَیْتُمُوهُنَّ إِلاَّ أَنْ یَأْتینَ بِفاحِشَةٍ مُبَیِّنَةٍ وَ عاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ فَإِنْ کَرِهْتُمُوهُنَّ فَعَسى‏ أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئاً وَ یَجْعَلَ اللَّهُ فیهِ خَیْراً کَثیراً
اى کسانى که ایمان آورده‏اید. براى شما حلال نیست که از زنان، از روى اجبار ارث ببرید و آنان را تحت فشار قرار ندهید که قسمتى از آنچه را به آنها داده‏اید را  تملک کنید.( مگر اینکه آنها مرتکب فحشا شوند.) و با آنان، بطور شایسته رفتار کنید و اگر از آنها کراهت داشتید، (فوراً تصمیم به جدایى نگیرید) چه بسا چیزى خوشایند شما نباشد، و خداوند خیر فراوانى در آن قرار مى‏دهد ...

نکته : تمام این امر و نهی ها همانطور که در بالا گفتم نشانه ی حق انتخاب انسان است و آن هم جز با اختیار معنا ندارد .

النساء : 36   وَ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ لا تُشْرِکُوا بِهِ شَیْئاً وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً وَ بِذِی الْقُرْبى‏ وَ الْیَتامى‏ وَ الْمَساکینِ وَ الْجارِ ذِی الْقُرْبى‏ وَ الْجارِ الْجُنُبِ وَ الصَّاحِبِ بِالْجَنْبِ وَ ابْنِ السَّبیلِ وَ ما مَلَکَتْ أَیْمانُکُمْ إِنَّ اللَّهَ لا یُحِبُّ مَنْ کانَ مُخْتالاً فَخُوراً
و خدا را بپرستید و هیچ چیز را همتاى او قرار ندهید و به پدر و مادر، نیکى کنید همچنین به خویشاوندان و یتیمان و مسکینان، و همسایه نزدیک، و همسایه دور، و دوست و همنشین، و واماندگان در سفر، و بردگانى که مالک آنها هستید زیرا خداوند، کسى را که متکبر و فخر فروش است،دوست نمى‏دارد .

همچنین در قرآن به صراحت به حق انتخاب انسان اشاره کرده است ( انتخاب اثر اختیار است )

فَأَمَّا مَن طَغَى‏ وَ ءَاثَرَ الحْیَوةَ الدُّنْیَا
امّا آن کسى که طغیان کرد و زندگى زودگذر دنیا را برگزید ...

همچنین :
وَ ما أَصابَکَ مِنْ سَیِّئَةٍ فَمِنْ نَفْسِکَ : هر بدی که به تو می رسد از سوی خود توست .

الروم : 8   أَ وَ لَمْ یَتَفَکَّرُوا فی‏ أَنْفُسِهِمْ ما خَلَقَ اللَّهُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَیْنَهُما إِلاَّ بِالْحَقِّ وَ أَجَلٍ مُسَمًّى وَ إِنَّ کَثیراً مِنَ النَّاسِ بِلِقاءِ رَبِّهِمْ لَکافِرُونَ
آیا آنان با خود نیندیشیدند که خداوند، آسمانها و زمین و آنچه را میان آن دو است جز بحق و براى زمان معیّنى نیافریده است؟ ولى بسیارى از مردم  لقاى پروردگارشان را منکرند ... ( نکته : اندیشه و انتخاب راه درست جز در پرتو اختیار معنا ندارد )

البقرة : 44   أَ تَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبِرِّ وَ تَنْسَوْنَ أَنْفُسَکُمْ وَ أَنْتُمْ تَتْلُونَ الْکِتابَ أَ فَلا تَعْقِلُونَ
آیا مردم را به نیکى  دعوت مى‏کنید، اما خودتان را فراموش مى‏نمایید با اینکه شما کتاب (آسمانى) را مى‏خوانید آیا خرد نمی ورزید ؟ ( خردورزی و انتخاب راه و پرهیز از زشتی ها جز در پرتو اختیار معنا ندارد )


[ دوشنبه 92/2/9 ] [ 9:36 صبح ] [ Smuslim ] [ نظر ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

بسم الله الرحمن الرحیم ، در پی جبران گذشته ام ، در این تارنما بیان خواهم کرد که چرا به اسلام بازگشتم ؟ چرا مذهب شیعه را انتخاب کردم ؟ بدین امید که پروردگارم قلم عفو بر گذشته ام بکشد .
امکانات وب