بسم الله الرحمن الرحیم
روایت :
إن النساء نواقص العقول ... و أما نقصان عقولهن فشهادة الامرأتین کشهادة الرجل الواحد
ترجمه : عقل زنان ناقص است چون گواهی شان در محکمه مساوی نصف گواهی یک مرد است .
نکته : این روایت در نهج البلاغه وجود دارد و منسوب به امام علی علیه السلام است .
با تفکر و عمیق نگری در روایت بالا متوجه برخی امور می شویم :
اول اینکه اسلام هیچ گاه در حق زن ستمی نکرده است . بسیاری از اوقات مرد و زن را پا به پای هم و گاهی حتی زن را بالاتر از مردان قرار داده است . کلیک کنید .
آنچه ملاک اسلام است ، اصل عدالت است . اما چند نکته :
سخن یکم :
اگرچه این روایت در نهج البلاغه آمده است . اما نکته ی قابل توجه این است که این روایت بر اساس نظر دانشمندان حدیث شناس ، جزو روایات مرسل است . یعنی راوی آن نامشخص است . معلوم نیست چه کسی این روایت را از مولا علی علیه السلام شنیده است . به همین علت شیخ حر عاملی ( رحمة الله علیه ) که از بزرگترین محدثین تاریخ تشیع است این روایت را مرسل معرفی میکند . ( حتی خود سیدرضی مؤلف نهج البلاغه ، این روایت را به عنوان مرسل می آورد . مرسل به معنی دروغ نیست . بلکه به معنی روایتی است که منشأ سندی آن نا معلوم است )
سخن دوم :
در مورد این روایت لازم است توضیحی ذکر شود .
این روایت ( خطبه ) ، همانطور که در نهج البلاغه آمده است پس از جنگ جمل بیان شد .
اما شرایط و ویژگی های جنگ جمل :
اول اینکه سردسته ی گروه شورشیان ( طغیانگران ) یک زن بود . یعنی عایشه بنت ابی بکر
دوم اینکه جمعی از سپاهیان لشکر امام علی علیه السلام به دلیل مخالفت و نارضایتی زنان خود از جنگ کنار کشیدند .
با این مقدمه متوجه می شویم که این خطبه در شرایط خاصی بیان شد . با توجه به سطح پایین عقلانیت و درک نازل اجتماعی مردم آن دوره ، جامعه به شدت نیازمند یک عتاب ( تشر ) و شوک بود . و یقیناً برای مردم آن عصر و در شرایط خاص آن زمان ، راهی بهتر از بیان این سخنان برای بیدار کردن مردم نبود . ( شکستن بت زن پرستی )
که البته این توجیه اگرچه موافق با حوادث تاریخی است لیکن برای خود من ( نویسنده وبلاگ ) چندان قابل پذیرش نیست .
سخن سوم :
نگاه سومی که می توان به این مسئله داشت این است که در ادامه ی روایت نقص عقل زن ، اینطور آمده است که این نقص به خاطر عدم توان گواهی دادن در دادگاه و رسیدگی به امور قضایی است . ( در ادامه ی همان خطبه )
توضیح : عقل انسان دارای مراتب و ابعاد متفاوتی است . چه بسا کسانی که در بعد علمی و پژوهشی ( مثلاً در علوم تجربی ) می توانند از عقل خود بهترین استفاده را بکنند ، اما همین افراد در عالم سیاست توان بهره برداری صحیح و بهینه از عقل خود را ندارند . همچنین چه بسا کسانی که در تجارت می توانند از عقل خود بهره ی درستی ببرند اما در قضاوت ، نه ...
لذا می بینیم که در این روایت آنچه به نقص عقل زن مربوط می شود ، امور مربوط به دادگاه و قضاوت و گواهی در دادگاه است ، نه عقل زن در تمام ابعاد ...
البته آن هم بدین علت که وجود زن سرشار از احساسات و عواطف است . لذا کنترل این عواطف و احساسات ( که در جای خود بسیار ضروری و مهم است ) در جایگاه قضاوت و دادگاه برای زن امری دشوار است ( به طور کلی ) . چون این امر نیازمند جدیّت ( و حتی گاهی خشونت ) است . حال آنکه زنان از حیث عقلانیت در این مسئله با مشکل مواجه اند . یعنی به طور کلی نمی توانند بر احساسات و عواطف خود غلبه کنند .
نتیجه ی این سخن : امام علی علیه السلام عقل زن را به طور جامع ناقص نمیداند بلکه در بعد خاصی ناقص میداند . ( البته بازهم استثناء وجود دارد )
در مورد این توجیه هم ، من ( نویسنده وبلاگ) میگویم این توجیه نیز تا حدّی قابل قبول است . اما به نظر می رسد منظور امام علی علیه السلام فراتر از این معنی بوده است .
سخن چهارم :
اگر مورد بالا را نپذیریم ، پس :
از دید اسلام نه فقط عقل زن ، بلکه عقل مردان هم ناقص است . روایات بسیار زیادی وجود دارد که دلالت میکند عقل مردان نیز ناقص است .
( تعجب نکنید ! این حقیقت است . هیچ انسانی نمی تواند ادعا کند که عقل من کامل است . عقل بشر نمی تواند بسیاری از مسائل را درک کند . یعنی خیلی از امور خارج از فهم یا استنباط عقل بشر است . پس هر انسانی در مرتبه ای دچار نقص عقل است . بیشتر از همه خود من ؛ مدیر وبلاگ )
اگر بخواهیم این روایات را ( که دلالت بر نقصان عقل مردان میکند ) گرد آوریم از حساب خارج است .
اما برای نمونه :
امام موسی کاظم علیه السلام : « انسان باید به درگاه خدا تضرّع کند ، تا خداوند عقل او را کامل کند . »
الکافی ، ج 1 ص 18 ، چاپ دار الکتب الإسلامیة تهران، 1365 هجرى شمسی
نکته : اگر کسی عقلش کامل باشد ، دیگر نیازی به تکامل مجدد نیست . بلکه فقط کسانی عقلشان کامل می شود که حداقل ذره ای نقصان در عقلشان باشد . و اینجا امام کاظم علیه السلام نیاز به تکامل عقلی را برای همه ی انسانها میدانند .
و شبیه به روایات بالا ( بازهم برای همه ی انسان ها ) در :
محدث نورى، مستدرک الوسائل ج 13 ص 33 ، مؤسسه آل البیت قم ، 1408 هجرى قمری
همچنین روایتی از امیرالمومنین علی علیه السلام :
« هر مردی برای رسیدن به کمال انسانیت باید سه کار انجام دهد که یکی تلاش برای کامل شدن نیروی تعقل و تفکر است . »
علامه مجلسى، بحار الأنوار ، ج 1 ص 210 ، مؤسسة الوفاء بیروت ، 1404 هجرى قمری
توضیح : حرکت به سوی کمال در صورتی حاصل می شود که نقص وجود داشته باشد . وقتی مولا می فرماید : ... تلاش برای کامل شدن عقل ... یعنی نقص وجود دارد . در مردان نقص و کاستی وجود دارد . به همین جهت باید تلاش کنند تا به کمال برسند .
این روایت در سند زیر هم آمده است :
حسن بن ابى الحسن دیلمى، أعلام الدین ، صفحه 133 ، مؤسسه آل البیت قم ، 1408 هجرى قمری
همچنین امام حسین علیه السلام فرمود :
عقل انسان کامل نمی شود مگر با تبعیّت از حق .
حسن بن ابى الحسن دیلمى، أعلام الدین ، صفحه 298 ، مؤسسه آل البیت قم ، 1408 هجرى قمری
نکته : امام حسین علیه السلام برای کامل شدن عقل بشر ، شرط تعیین میکند . دقت بفرمایید : کامل شدن عقل انسان ...
یعنی هر انسانی دچار نقصان عقل است . و انسان باید تلاش کند تا عقلش را به کمال برساند .
که اگر بخواهیم ده ها و صدها و ... روایت می یابیم که دلالت میکند عقل مردان هم ناقص است . ( و باید برای رسیدن به کمال عقل کوشش کنند )
نتیجه اینکه بر اساس روایات ، در اصل نقصان عقل ، فرقی بین زن و مرد نیست.
سخن پنجم :
کلام امام مربوط به همه ی زنان تاریخ نیست . بلکه در آن عصر با توجه به اینکه زنان از علم و عقلانیت به دور بودند ، نقص عقل زن امری عادی و حقیقی بود . اما با توجه به عنایت اسلام به امر تعقل و تفکر و علم آموزی و اینکه زنان در این عصر خود را همپای مردان در علم و عقلانیت رسانده اند ، دیگر نقص عقل موضوعیت ندارد . چون اسلام ، خود به زنان امر میکند که در پی علم آموزی و تعقل باشند . حال که این امر میسر شده ( و می شود ) دیگر آن زشتی جهل برای زنان وجود ندارد یا کم رنگ تر شده است ...
و این همان خواسته ی اسلام است . ( آیات بسیاری از قرآن دال بر دعوت بشریت به تعقّل و تفکّر وجود دارد )
اما ممکن است گفته شود :
احکام و آموزه های اسلام برای همیشه هستند نه اینکه تغییر کنند .
پاسخ :
آنچه مولا علی فرمود از احکام اسلام نیست . از آموزه های بنیادین اسلام هم نیست . بلکه صرفاً یک حالت و ویژگی نفسانی در زنان آن عصر بوده است .
راه کمال عقلی بر زنان باز است . بر مردان نیز باز است . زنان می توانند در علم و فکر و عقلانیت به تکامل برسند ( آیات و روایات بسیاری مؤید این کلام است )
پس امروزه می بینیم که این رسیدن به کمال مشهود است . روز به روز هم بیشتر می شود .
سخن ششم :
برخی از متفکرین اعم از مذهبی و غیر مذهبی کار را یکسره نموده ، معتقدند :
عقل زن ناقص است . چون وجود زن سرشار از احساسات و عواطف است ( که در جای خود بسیار لازم و خوب است ) و همین امر موجب شده است تا زنان در عقلانیت و جدیّتِ فکری پایین تر از مردان باشند .
در میان متفکرین گذشته نیز ارسطو و بسیاری دیگر چنین عقیده داشتند . در میان بسیاری از فیلسوفان و متفکرین غربی نیز این باور وجود دارد .
در مجموع ، باور ما هر چه باشد راه رسیدن به کمال و سعادت نهایی بر زنان باز است وقرآن نیز درموارد بسیاری ، زنان را در عقلانیت و انسانیت ، برتر از مردان می داند .