سفارش تبلیغ
صبا ویژن

چرا دین اسلام و مذهب شیعه را انتخاب کردم ؟
قالب وبلاگ

متن شبهه :

 آیا ابراهیم بت ها را نابود کرد؟
ماجرای ابراهیم در (سوره 19 آیه 41-49، سوره 6 آیه 74-83) بطورمشخصی با (سوره 21 آیه 51-59) متفاوت است، در حالی که در (سوره 21) ابراهیم بامردمش بطور جدی مقابله میکند و حتی بت های آنها را میشکند، در سوره 19 وقتی ابراهیم به دلیل صحبت کردن علیه بت ها توسط پدرش به سنگسار شدن تهدید میشود خفقان میگیرد ونه تنها مقابله ای نمیکند بلکه گویا منطقه را نیز ترک میگوید.

پاسخ به شبهه + افشای مغالطه شبهه افکنان :

در این شبهه به روشنی شاهد هستیم که شبهه افکن به زور می خواهد بین آیاتی که تفاوتی با هم ندارند، تناقض نشان دهد ! در حالیکه همه ی آیات فوق نشانگر مبارزات ابراهیم علیه السلام با جهل و شرک و خرافات هستند. بنا بر سوره 19 آیه 41-49 ابتدا ابراهیم علیه السلام سرپرست خود - آزر - را دعوت به خداپرستی می کند و او را از جهل و خرافه پرستی انذار می دهد. سپس آزر او را تهدید می کند که اگر شیوه بت پرستان را قبول نکنی، من سنگسارت میکنم. وقتی ابراهیم پس از آن همه تلاش، اینگونه پاسخ می شنود، برای آزر دعای خیر می کند و از او کناره می گیرد. سوره 6 آیه 74-83 هم گویای تلاش ابراهیم برای هدایت هدایت قومش است. و سوره 21 آیه 51-59 هم گویای این است که ابراهیم بت ها را شکست. به نظر می رسد شبهه افکن از اینکه ابراهیم بت ها را شکسته، ناراحت است! چون با لحنی توهین آمیز این پیامبر خدا را به خفقان گرفتن (خفقون) متهم کرد. شاید هم شبهه افکن گمان کرده است که ابراهیم در مقابل تهدیدهای آزر سکوت کرد و مقابله ی ابراهیم علیه السلام با بتها را نشانه ی تناقض در آیات قرآن دانسته است = مغالطه ! در حالیکه ابراهیم هیچ گاه تسلیم باطل نشد. هنگامی که آزر به سخنان ابراهیم علیه السلام گوش نداد، او هم برایش طلب هدایت کرد و وارد عمل شد و بتها را شکست. پس ابراهیم نه خفقان گرفت و نه تسلیم شد. بلکه به راهش ادامه داد و کار را تمام کرد. (بتها را شکست)

مشاهده آیات :

سوره 19 آیه 41-49

وَ اذْکُرْ فىِ الْکِتَابِ إِبْرَاهِیمَ  إِنَّهُ کاَنَ صِدِّیقًا نَّبِیًّا(41)
إِذْ قَالَ لِأَبِیهِ یَأَبَتِ لِمَ تَعْبُدُ مَا لَا یَسْمَعُ وَ لَا یُبْصِرُ وَ لَا یُغْنىِ عَنکَ شَیًْا(42)
یَأَبَتِ إِنىّ‏ِ قَدْ جَاءَنىِ مِنَ الْعِلْمِ مَا لَمْ یَأْتِکَ فَاتَّبِعْنىِ أَهْدِکَ صِرَاطًا سَوِیًّا(43)
یَأَبَتِ لَا تَعْبُدِ الشَّیْطَانَ  إِنَّ الشَّیْطَانَ کاَنَ لِلرَّحْمَانِ عَصِیًّا(44)
یَأَبَتِ إِنىّ‏ِ أَخَافُ أَن یَمَسَّکَ عَذَابٌ مِّنَ الرَّحْمَانِ فَتَکُونَ لِلشَّیْطَنِ وَلِیًّا(45)
قَالَ أَ رَاغِبٌ أَنتَ عَنْ ءَالِهَتىِ یَإِبْرَاهِیمُ  لَئنِ لَّمْ تَنتَهِ لَأَرْجُمَنَّکَ  وَ اهْجُرْنىِ مَلِیًّا(46)
قَالَ سَلَامٌ عَلَیْکَ  سَأَسْتَغْفِرُ لَکَ رَبىّ‏ِ  إِنَّهُ کاَنَ بىِ حَفِیًّا(47)
وَ أَعْتزَِلُکُمْ وَ مَا تَدْعُونَ مِن دُونِ اللَّهِ وَ أَدْعُواْ رَبىّ‏ِ عَسىَ أَلَّا أَکُونَ بِدُعَاءِ رَبىّ‏ِ شَقِیًّا(48)
فَلَمَّا اعْتزََلهَُمْ وَ مَا یَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ وَهَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ وَ یَعْقُوبَ  وَ کلاًُّ جَعَلْنَا نَبِیًّا
و در این کتاب به یاد ابراهیم پرداز، زیرا او پیامبرى بسیار راستگوى بود. (41)

چون به پدرش گفت: «پدرجان، چرا چیزى را که نمى‏شنود و نمى‏بیند و از تو چیزى را دور نمى‏کند مى‏پرستى؟ (42)
اى پدر، به راستى مرا از دانش [وحى، حقایقى به دست‏] آمده که تو را نیامده است. پس، از من پیروى کن تا تو را به راهى راست هدایت نمایم، (43)
پدرجان، شیطان را مپرست، که شیطان [خداى‏] رحمان را عصیانگر است، (44)
پدرجان، من مى‏ترسم از جانب [خداى‏] رحمان عذابى به تو رسد و تو یار شیطان باشى.» (45)
گفت: «اى ابراهیم، آیا تو از خدایان من متنفرى؟ اگر باز نایستى تو را سنگسار خواهم کرد، و [برو] براى مدّتى طولانى از من دور شو.» (46)
 [ابراهیم‏] گفت: «درود بر تو باد، به زودى از پروردگارم براى تو آمرزش مى‏خواهم، زیرا او همواره نسبت به من پرمهر بوده است، (47)
و از شما و [از] آنچه غیر از خدا مى‏خوانید کناره مى‏گیرم و پروردگارم را مى‏خوانم. امیدوارم که در خواندن پروردگارم ناامید نباشم.» (48)
و چون از آنها و [از] آنچه به جاى خدا مى‏پرستیدند کناره گرفت، اسحاق و یعقوب را به او عطا کردیم و همه را پیامبر گردانیدیم‏

سوره 6 آیه 74-83 :

* وَ إِذْ قَالَ إِبْرَاهِیمُ لِأَبِیهِ ءَازَرَ أَ تَتَّخِذُ أَصْنَامًا ءَالِهَةً  إِنىّ‏ِ أَرَئکَ وَ قَوْمَکَ فىِ ضَلَالٍ مُّبِینٍ(74)
وَ کَذَالِکَ نُرِى إِبْرَاهِیمَ مَلَکُوتَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَ لِیَکُونَ مِنَ الْمُوقِنِینَ(75)
فَلَمَّا جَنَّ عَلَیْهِ الَّیْلُ رَءَا کَوْکَبًا  قَالَ هَاذَا رَبىّ‏ِ  فَلَمَّا أَفَلَ قَالَ لَا أُحِبُّ الاَْفِلِینَ(76)
فَلَمَّا رَءَا الْقَمَرَ بَازِغًا قَالَ هَاذَا رَبىّ‏ِ  فَلَمَّا أَفَلَ قَالَ لَئنِ لَّمْ یهَْدِنىِ رَبىّ‏ِ لَأَکُونَنَّ مِنَ الْقَوْمِ الضَّالِّینَ(77)
فَلَمَّا رَءَا الشَّمْسَ بَازِغَةً قَالَ هَاذَا رَبىّ‏ِ هَاذَا أَکْبرَُ  فَلَمَّا أَفَلَتْ قَالَ یَقَوْمِ إِنىّ‏ِ بَرِى‏ءٌ مِّمَّا تُشرِْکُونَ(78)
إِنىّ‏ِ وَجَّهْتُ وَجْهِىَ لِلَّذِى فَطَرَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ حَنِیفًا  وَ مَا أَنَا مِنَ الْمُشرِْکِینَ(79)
وَ حَاجَّهُ قَوْمُهُ  قَالَ أَ تحَُجُّونىّ‏ِ فىِ اللَّهِ وَ قَدْ هَدَئنِ  وَ لَا أَخَافُ مَا تُشرِْکُونَ بِهِ إِلَّا أَن یَشَاءَ رَبىّ‏ِ شَیًْا  وَسِعَ رَبىّ‏ِ کُلَّ شىَ‏ْءٍ عِلْمًا  أَ فَلَا تَتَذَکَّرُونَ(80)
وَ کَیْفَ أَخَافُ مَا أَشرَْکْتُمْ وَ لَا تخََافُونَ أَنَّکُمْ أَشرَْکْتُم بِاللَّهِ مَا لَمْ یُنزَِّلْ بِهِ عَلَیْکُمْ سُلْطَنًا  فَأَىُّ الْفَرِیقَینْ‏ِ أَحَقُّ بِالْأَمْنِ  إِن کُنتُمْ تَعْلَمُونَ(81)
الَّذِینَ ءَامَنُوا وَ لَمْ یَلْبِسُواْ إِیمَانَهُم بِظُلْمٍ أُوْلَئکَ لهَُمُ الْأَمْنُ وَ هُم مُّهْتَدُونَ(82)
وَ تِلْکَ حُجَّتُنَا ءَاتَیْنَاهَا إِبْرَاهِیمَ عَلىَ‏ قَوْمِهِ  نَرْفَعُ دَرَجَاتٍ مَّن نَّشَاءُ  إِنَّ رَبَّکَ حَکِیمٌ عَلِیم‏(83)


و [یاد کن‏] هنگامى را که ابراهیم به پدر خود «آزر» گفت: «آیا بتان را خدایان [خود] مى‏گیرى؟ من همانا تو و قوم تو را در گمراهى آشکارى مى‏بینم.» (74)
و این گونه، ملکوت آسمانها و زمین را به ابراهیم نمایاندیم تا از جمله یقین‏کنندگان باشد. (75)
پس چون شب بر او پرده افکند، ستاره‏اى دید گفت: «این پروردگار من است.» و آن گاه چون غروب کرد، گفت: «غروب‏کنندگان را دوست ندارم.» (76)
و چون ماه را در حال طلوع دید، گفت: «این پروردگار من است.» آن گاه چون ناپدید شد، گفت: «اگر پروردگارم مرا هدایت نکرده بود قطعاً از گروه گمراهان بودم.» (77)
پس چون خورشید را برآمده دید، گفت: «این پروردگار من است. این بزرگتر است.» و هنگامى که افول کرد، گفت: «اى قوم من، من از آنچه [براى خدا] شریک مى‏سازید بیزارم.» (78)
من از روى اخلاص، پاکدلانه روى خود را به سوى کسى گردانیدم که آسمانها و زمین را پدید آورده است و من از مشرکان نیستم. (79)
و قومش با او به ستیزه پرداختند. گفت: «آیا با من در باره خدا محاجّه مى‏کنید و حال آنکه او مرا راهنمایى کرده است؟ و من از آنچه شریک او مى‏سازید بیمى ندارم، مگر آنکه پروردگارم چیزى بخواهد. علم پروردگارم به هر چیزى احاطه یافته است. پس آیا متذکّر نمى‏شوید؟» (80)
و چگونه از آنچه شریک [خدا] مى‏گردانید بترسم، با آنکه شما خود از اینکه چیزى را شریک خدا ساخته‏اید که [خدا] دلیلى درباره آن بر شما نازل نکرده است نمى‏هراسید؟ پس اگر مى‏دانید، کدام یک از [ما] دو دسته به ایمنى سزاوارتر است؟ (81)
کسانى که ایمان آورده و ایمان خود را به شرک نیالوده‏اند، آنان راست ایمنى و ایشان راه‏یافتگانند. (82)
و آن حجّت ما بود که به ابراهیم در برابر قومش دادیم. درجات هر کس را که بخواهیم فرا مى‏بریم، زیرا پروردگار تو حکیم داناست‏. (83)

 

سوره 21 آیه 51-59 :

* وَ لَقَدْ ءَاتَیْنَا إِبْرَاهِیمَ رُشْدَهُ مِن قَبْلُ وَ کُنَّا بِهِ عَلِمِینَ(51)
إِذْ قَالَ لِأَبِیهِ وَ قَوْمِهِ مَا هَاذِهِ التَّمَاثِیلُ الَّتىِ أَنتُمْ لهََا عَکِفُونَ(52)
قَالُواْ وَجَدْنَا ءَابَاءَنَا لهََا عَابِدِینَ(53)
قَالَ لَقَدْ کُنتُمْ أَنتُمْ وَ ءَابَاؤُکُمْ فىِ ضَلَالٍ مُّبِینٍ(54)
قَالُواْ أَ جِئْتَنَا بِالحَْقّ‏ِ أَمْ أَنتَ مِنَ اللَّاعِبِینَ(55)
قَالَ بَل رَّبُّکمُ‏ْ رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ الَّذِى فَطَرَهُنَّ وَ أَنَا عَلىَ‏ ذَالِکمُ مِّنَ الشَّهِدِینَ(56)
وَ تَاللَّهِ لَأَکِیدَنَّ أَصْنَامَکمُ بَعْدَ أَن تُوَلُّواْ مُدْبِرِینَ(57)
فَجَعَلَهُمْ جُذَاذًا إِلَّا کَبِیرًا لهَُّمْ لَعَلَّهُمْ إِلَیْهِ یَرْجِعُونَ(58)
قَالُواْ مَن فَعَلَ هَاذَا بَِالِهَتِنَا إِنَّهُ لَمِنَ الظَّلِمِین‏ (59)

چو در حقیقت، پیش از آن، به ابراهیم رشد [فکرى‏] اش را دادیم و ما به [شایستگى‏] او دانا بودیم. (51)
آن گاه که به پدر خود و قومش گفت: «این مجسمه‏هایى که شما ملازم آنها شده‏اید چیستند؟» (52)
گفتند: «پدران خود را پرستندگان آنها یافتیم.» (53)
گفت: «قطعاً شما و پدرانتان در گمراهى آشکارى بودید.» (54)
گفتند: «آیا حق را براى ما آورده‏اى یا تو از شوخى‏کنندگانى؟» (55)
گفت: « [نه‏] بلکه پروردگارتان، پروردگار آسمانها و زمین است، همان کسى که آنها را پدید آورده است، و من بر این [واقعیت‏] از گواهانم. (56)
و سوگند به خدا که پس از آنکه پشت کردید و رفتید، قطعاً در کار بتانتان تدبیرى خواهم کرد.» (57)
پس آنها را- جز بزرگترشان را- ریز ریز کرد، باشد که ایشان به سراغ آن بروند. (58)
گفتند: «چه کسى با خدایان ما چنین [معامله‏اى‏] کرده، که او واقعاً از ستمکاران است؟»(59)


[ دوشنبه 92/10/30 ] [ 9:36 صبح ] [ Smuslim ] [ نظر ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

بسم الله الرحمن الرحیم ، در پی جبران گذشته ام ، در این تارنما بیان خواهم کرد که چرا به اسلام بازگشتم ؟ چرا مذهب شیعه را انتخاب کردم ؟ بدین امید که پروردگارم قلم عفو بر گذشته ام بکشد .
امکانات وب