سفارش تبلیغ
صبا ویژن

چرا دین اسلام و مذهب شیعه را انتخاب کردم ؟
قالب وبلاگ

ذهن بشر محدود است و خداوند – حق مطلق – نامحدود. لذا ذهن انسان توان درک حقیقت مطلق به همان صورتی که هست را ندارد. به همین علت در ادبیات دینی و آموزه های الهی از زبان نمادین بهره برده می شود.

همچنین برخی آیات قرآن محکم و صریح و برخی نیز متشابه هستند : هُوَ الَّذی أَنْزَلَ عَلَیْکَ الْکِتابَ مِنْهُ آیاتٌ مُحْکَماتٌ هُنَّ أُمُّ الْکِتابِ وَ أُخَرُ مُتَشابِهاتٌ ( قرآن کریم )

به هر روی در قرآن آیاتی وجود دارد که جسمانیت خداوند را نفی می کند :

103 الأنعام : لا تُدْرِکُهُ الْأَبْصارُ وَ هُوَ یُدْرکُ الْأَبْصارَ وَ هُوَ اللَّطیفُ الْخَبیرُ

چشمها او را نمى‏ بینند و او بینندگان را مى‏ بیند. او دقیق و آگاه است.

نکته : هر جسمی قابل دیدن است ، لیکن آنچه قابل دیدن نیست جسم هم نیست .

159 صافات : سُبْحانَ اللَّهِ عَمَّا یَصِفُونَ 

190 صافات : سُبْحانَ رَبِّکَ رَبِّ الْعِزَّةِ عَمَّا یَصِفُون‏ 

82 زخرف : سُبْحانَ رَبِّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ رَبِّ الْعَرْشِ عَمَّا یَصِفُونَ 

یعنی خداوند برتر از آن چیزی است که توصیف کنند.

نکته : هر جسمی برای بشر قابل توصیف است ، پس آنچه توسط بشر قابلیت توصیف ندارد ؛ جسم نیست.

11 شورى : لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْ‏ءٌ وَ هُوَ السَّمیعُ الْبَصیر

او خداوندی است که مثل و مانندی ندارد ، شنوای بینا است.

نکته : هر جسمی مثل و مانند دارد ، پس آنچه شبیه ندارد جسم نیست .

الأعراف : 143   وَ لَمَّا جاءَ مُوسى‏ لِمیقاتِنا وَ کَلَّمَهُ رَبُّهُ قالَ رَبِّ أَرِنی‏ أَنْظُرْ إِلَیْکَ قالَ لَنْ تَرانی‏ وَ لکِنِ انْظُرْ إِلَى الْجَبَلِ فَإِنِ اسْتَقَرَّ مَکانَهُ فَسَوْفَ تَرانی‏ فَلَمَّا تَجَلَّى رَبُّهُ لِلْجَبَلِ جَعَلَهُ دَکًّا وَ خَرَّ مُوسى‏ صَعِقاً فَلَمَّا أَفاقَ قالَ سُبْحانَکَ تُبْتُ إِلَیْکَ وَ أَنَا أَوَّلُ الْمُؤْمِنینَ

هنگامی که سران بنی اسرائیل از موسی درخواست کردند تا خدا را به آنان نشان دهد ، موسی که از لجاجت این قوم به ستوه آمده بود از خداوند کمک خواست ، خدا هم فرمود : « لَنْ تَرانی » یعنی هرگز مرا با چشم مشاهده نخواهید کرد.جالب است که حرف « لن » به معنی نفی مطلق است . پس خداوند مطلقاً با چشم سر قابل دیدن نیست.

همچنین در مکتب تشیع صدها روایت معتبر وجود دارد که صراحتاً جسمانیت خداوند را نفی می کند، از جمله 8 روایت را شیخ ابوجعفر محمد بن یعقوب کلینی رازی در اصول کافی ، باب توحید ، باب النهی عن الجسم و الصورة ، بیان داشته است از پیامبر و ائمه که خداوند جسم نیست :

الکافی ، ج 1 ص 104 انتشارات دارالکتب الاسلامیه تهران ، 1365 

همچنین برخی از فرق مسلمین در گذر تاریخ معتقد به جسمانیت خداوند بودند که این فرقه به مجسّمة معروف بودند که از سوی امامان شیعه و اکثر رهبران اهل تسنن مورد انتقاد واقع شدند.

و حتی علمای مذاهب اسلامی مخصوصاً شیعه کتابها و مقالات فراوانی در رد باورهای این گروه نوشتند. برای مثال :

سیدبن طاوس ، الطرائف، ج 2 ص 345 ، چاپخانه خیام قم، 1400 هجرى قمری

مخالفین کدام آیات قرآن را دالّ بر جسمانیت خداوند می گیرند ؟

آیه « یَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَیْدیهِمْ » یعنی دست خداوند بالاتر از دست دشمنان است . برخی این آیه را دست آویزی قرار داده اند تا چنین بگویند که خداوند دست دارد ! پاسخ این افراد این است که همانگونه که گفته شد این آیات در مقام تمثیل و تشبیه اند . دست نماد قدرت و تمکّن است. یعنی قدرت خداوند برتر از قدرت آنان است. در زبان فارسی هم چنین می گوییم : « دست بالای دست زیاد است. » یا « دستم تنگ است یا بسته است. » یعنی تمکّن و توان ندارم .

همچنین :

قالَ یا إِبْلیسُ ما مَنَعَکَ أَنْ تَسْجُدَ لِما خَلَقْتُ بِیَدَیَّ أَسْتَکْبَرْتَ أَمْ کُنْتَ مِنَ الْعالینَ

خدا به ابلیس فرمود : اى ابلیس، چه چیزی باعث شد که به موجودى که با دستانم آفریدم سجده نکنى؟ آیا تکبر ورزیدی یا از فرشتگان بلند رتبه عالم قدسی بالاتر بودى ؟؟؟

برخی نیز این آیه را دلیل بر « دست داشتن خداوند » و در نتیجه جسمانیت خداوند دانسته اند که البته روشن است این برداشت ها نوعاً مغرضانه و متحجرانه است. همانطور که گفته شد دست در اکثر قریب به اتفاق زبان ها و فرهنگها نماد قدرت و تمکّن و توانایی است. منظور از دستان ( و یا دو دست ) همان قدرت کامل و اراده و اختیار مطلق خداوند است.

موضوع دیگر:

برخی از مخالفین اسلام از روی تعابیر غرض ورزانه و بی اساس می گویند که بنا بر متن قرآن، الله ساق پا دارد !!! در حالیکه روشن است این سخن دروغی شگفت انگیز از سوی دشمنان اسلام است.

در قرآن دو مرتبه از واژه ی ساق استفاده شده است و هر دو بار در باره ی انسانها است نه خداوند. بدین صورت که گنهکاران در هنگام عذاب ساقهایشان در هخم پیچیده می شود. ( کنایه و ضرب المثلی در زبان عربی برای نشان دادن اوج سختی و رنج )

ممکن است برخی بگویند که قرآن خداوند را شیء دانسته است پس خداوند از دید قرآن جسم است ! پاسخ :

19 انعام : قُلْ أَیُّ شَیْ‏ءٍ أَکْبَرُ شَهادَةً قُلِ اللَّهُ شَهیدٌ بَیْنی‏ وَ بَیْنَکُمْ وَ أُوحِیَ إِلَیَّ هذَا الْقُرْآنُ لِأُنْذِرَکُمْ بِهِ وَ مَنْ بَلَغَ أَ إِنَّکُمْ لَتَشْهَدُونَ أَنَّ مَعَ اللَّهِ آلِهَةً أُخْرى‏ قُلْ لا أَشْهَدُ قُلْ إِنَّما هُوَ إِلهٌ واحِدٌ وَ إِنَّنی‏ بَری‏ءٌ مِمَّا تُشْرِکُون‏

بگو « بالاترین گواهى، گواهى کیست؟ » بگو : «خداوند، گواه میان من و شماست. این قرآن بر من وحى شده، تا شما و تمام کسانى را که این قرآن به آنها مى‏ رسد، بیم دهم. آیا براستى شما گواهى مى‏ دهید که معبودان دیگرى با خداست؟!» بگو: «من هرگز چنین گواهى نمى‏ دهم». بگو اوست تنها معبود یگانه و من از آنچه براى او شریک قرار مى‏ دهید، بیزارم ...

اما به راستی خداوند شیء است ؟ آیا هر شی ای جسم است ؟؟؟

پاسخ : شی ء در عربی به معنی چیز است . مادی باشد یا معنوی . جسمانی باشد یا فراتر از جسم . دلیل :

آیه 101 المائدة : یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَسْئَلُوا عَنْ أَشْیاءَ إِنْ تُبْدَ لَکُمْ تَسُؤْکُمْ وَ إِنْ تَسْئَلُوا عَنْها حینَ یُنَزَّلُ الْقُرْآنُ تُبْدَ لَکُمْ عَفَا اللَّهُ عَنْها وَ اللَّهُ غَفُورٌ حَلیمٌ

اى کسانى که ایمان آورده‏ اید، از چیزهایى نپرسید که اگر براى شما آشکار گردد، شما را ناراحت مى کند. و اگر به هنگام نزول قرآن، از آنها سؤال کنید، براى شما آشکار مى‏ شود. خداوند آنها را بخشیده است. و خداوند، آمرزنده و بردبار است.

می بینیم که اشیاء جمع شی ء در این آیه به مفاهیم فراتر از ماده هم تسرّی کرده است. همچنین : آیه 155 البقرة :

وَ لَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَیْ‏ءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرینَ

قطعاً همه شما را با چیزى از ترس، گرسنگى، و کاهش در مالها و جانها وثمرات ، آزمایش مى‏ کنیم و بشارت ده به استقامت‏ کنندگان ...

می بینیم که شی ء به معنی چیز ( مادی و غیر مادی ) است . ترس منشأ روانی دارد . پس شیء لزوماً دال بر جسمانیت و ماده بودن نیست.


[ یکشنبه 92/6/31 ] [ 5:35 عصر ] [ Smuslim ] [ نظر ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

بسم الله الرحمن الرحیم ، در پی جبران گذشته ام ، در این تارنما بیان خواهم کرد که چرا به اسلام بازگشتم ؟ چرا مذهب شیعه را انتخاب کردم ؟ بدین امید که پروردگارم قلم عفو بر گذشته ام بکشد .
امکانات وب