سفارش تبلیغ
صبا ویژن

چرا دین اسلام و مذهب شیعه را انتخاب کردم ؟
قالب وبلاگ

آیا امام علی در ماجرای صلح حدیبیه از دستور پیامبر سرپیچی کرد ؟

پاسخ : خیر . به هیچ وجه . ایشان نه تنها سرپیچی نکردند بلکه یکی از بزرگترین افتخارات را در کارنامه درخشان خود ثبت نمودند. 

دَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ بَشَّارٍ، حَدَّثَنَا غُنْدَرٌ، حَدَّثَنَا شُعْبَةُ، عَنْ أَبِی إِسْحَاقَ، قَالَ: سَمِعْتُ الْبَرَاءَ بْنَ عَازِبٍ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُمَا، قَالَ: " لَمَّا صَالَحَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) أَهْلَ الْحُدَیْبِیَةِ کَتَبَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ بَیْنَهُمْ کِتَابًا، فَکَتَبَ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ، فَقَالَ الْمُشْرِکُونَ: لَا تَکْتُبْ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ، لَوْ کُنْتَ رَسُولًا لَمْ نُقَاتِلْکَ، فَقَالَ لِعَلِیٍّ: امْحُهُ، فَقَالَ عَلِیٌّ: مَا أَنَا بِالَّذِی أَمْحَاهُ، فَمَحَاهُ رَسُولُ اللَّهِ (ص) بِیَدِهِ، وَصَالَحَهُمْ عَلَى أَنْ یَدْخُلَ هُوَ وَأَصْحَابُهُ ثَلَاثَةَ أَیَّامٍ، وَلَا یَدْخُلُوهَا إِلَّا بِجُلُبَّانِ السِّلَاحِ، فَسَأَلُوهُ مَا جُلُبَّانُ السِّلَاحِ، فَقَالَ: الْقِرَابُ بِمَا فِیهِ.

براء بن عازب گفت: زمانى که رسول خدا با اهل حدیبیه صلح کرد، على بن أبى طالب (ع) نویسنده صلح نامه بود؛ پس نوشت: «محمد رسول الله». مشرکان گفتند: ننویس «محمد رسول الله» اگر تو رسول خدا بودی، ما با تو نمى‌جنگیدیم. پس مشرکین به على گفتند: آن را پاک کن. على (علیه السلام) فرمود: من کسى نیستم که آن را پاک کنم؛ پس رسول خدا با دست خود آن را پاک کرد و با مشرکان توافق کرد که...

صحیح البخاری، ج 2 ص 959 حدیث 2551  دار ابن کثیر ، الیمامة ، بیروت ، چاپ سوم

 

( نکته : گوینده پاک کن مجهول است . در ادامه گفته می شود که پیامبر نبود )

تردیدى نیست که این قضیه با قضیه مخالفت عمر بن الخطاب در رزیة الخمیس که حضرت عمر مانع از آوردن قلم و دوات شد ، قابل قیاس نیست و تفاوت زیادى بین این دو وجود دارد. براى روشن شدن حقیقت باید به چند نکته اساسى توجه نمود:

اولاً این روایت اهل سنت است . آنها اگر میخواهند باورهای ما را رد کنند باید به روایات ما استناد کنند !

در ثانی :

نکته اول: درخواست کننده سهیل بن عمرو بوده نه رسول خدا (ص):

طبق روایتى که نسائى در خصاص امیرمؤمنان و در سنن کبراى خود نقل کرده است، درخواست کننده محو جمله «رسول الله» از صلح نامه، یکى از مشرکان به نام سهیل بن عمرو بوده است، نه شخص رسول خدا صلى الله علیه وآله. و امیرمؤمنان علیه السلام در پاسخ به او گفت که هرگز آن را محو نخواهد کرد:

أَخْبَرَنِی مُعَاوِیَةُ بْنُ صَالِحٍ، قَالَ: حَدَّثَنَا عَبْدُ الرَّحْمَنِ بْنُ صَالِحٍ، قَالَ: حَدَّثَنَا عَمْرُو بْنُ هَاشِمٍ الْجَنْبِیُّ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْحَاقَ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ کَعْبٍ الْقُرَظِیِّ، عَنْ عَلْقَمَةَ بْنَ قَیْسٍ، قَالَ: قُلْتُ لِعَلِیٍّ: " تَجْعَلُ بَیْنَکَ وَبَیْنَ ابْنِ أُکْلَةَ الأَکْبَادَ حَکَمًا؟ قَالَ: إِنِّی کُنْتُ کَاتِبَ رَسُولِ اللَّهِ (ص) یَوْمَ الْحُدَیْبِیَةِ، فَکتب: هَذَا مَا صَالَحَ عَلَیْهِ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ، وَسُهَیْلُ بْنُ عَمْرٍو، فَقَالَ سُهَیْلٌ: لَوْ عَلِمْنَا أَنَّهُ رَسُولُ اللَّهِ مَا قَاتَلْنَاهُ، امْحُهَا، فَقُلْتُ: هُوَ وَاللَّهِ رَسُولُ اللَّهِ، وَإِنْ رَغِمَ أَنْفُکَ، لا وَاللَّهِ، لا أَمْحُهَا، فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) أَرِنِی مَکَانَهَا، فَأَرَیْتُهُ فَمَحَاهَا.

از علقمة بن قیس نقل شده است که به على (علیه السلام) گفتم: آیا بین خود و بین فرزند جگر خوار، حَکَم (داور) قرار مى‌دهی؟ فرمود: من در روز حدیبیه کاتب رسول خدا صلى الله علیه وآله بودم پس نوشته شد : این صلح‌نامه‌اى است بین محمد رسول الله و سهیل بن عمرو. پس سهیل گفت: اگر ما مى‌دانستیم که او رسول خدا است، با او نمى‌جنگیدیم، آن را پاک کن. من گفتم: به خدا سوگند که او رسول خدا است، اگر چه بر خلاف میل تو باشد، به خدا سوگند آن را پاک نمى‌کنم. پس رسول خدا صلى الله علیه وآله فرمود: جاى آن را به من نشان بده، پس نشان دادم و آن حضرت آن را محو کرد.

النسائی، ابوعبد الرحمن أحمد بن شعیب بن علی (متوفاى303 هـ)، خصائص امیرمؤمنان علی بن أبی طالب، ج 1، ص201، ح191 ـ 192، ناشر: مکتبة المعلی ، الکویت ، چاپ اول

النسائی، ابوعبد الرحمن أحمد بن شعیب بن علی (متوفاى303 هـ)، السنن الکبرى، ج 5، ص167، ح 8576 ، ناشر: دار الکتب العلمیة - بیروت، چاپ اول

ابن حجر عسقلانى نیز همین روایت را در فتح البارى نقل کرده است :

وللنسائی من طریق علقمة بن قیس عن علی قال کنت کاتب النبی صلى الله علیه وسلم یوم الحدیبیة فکتبت هذا ما صالح علیه محمد رسول الله فقال سهیل لو علمنا أنه رسول الله ما قاتلناه امحها فقلت هو والله رسول الله صلى الله علیه وسلم وإن رغم أنفک لا والله لا أمحوها.

ابن حجر العسقلانی (متوفاى852 هـ)، فتح الباری شرح صحیح البخاری، ج 7، ص503 ، ناشر: دار المعرفة بیروت ، 1379 هـ +

پس بر طبق این روایت، امیرمؤمنان علیه السلام با دستور رسول خدا صلى الله علیه وآله مخالفت نکرده است؛ بلکه با دستور نماینده مشرکان؛ یعنى سهیل بن عمرو مخالفت کرده است.

نکته دوم :

سخن پیامبر (ص) در حدیبیه ، لازم الاجرا نبود ( با این فرض که درخواست محو نام پیامبر از سوی خود پیامبر صورت گرفته باشد )

اگر فرض بگیریم که " امر به محو " دستور پیامبر بود نه سخن مشرکین ، باز هم به طور قطع ، دستوری وجوبى و لازم الإجرا نبوده است؛ زیرا ممکن نیست که امیرمؤمنان علیه السلام با چنین دستورى مخالف نماید؛ زیرا آن حضرت به خوبى مى‌دانست که سرپیچى از فرمان آن حضرت چه عواقبى خواهد داشت. خداوند در این باره مى‌فرماید:

وَمَنْ یَعْصِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَیَتَعَدَّ حُدُودَهُ یُدْخِلْهُ ناراً خالِداً فیها وَلَهُ عَذابٌ مُهین‏. النساء/14.

و آن کس که نافرمانى خدا و پیامبرش را کند و از مرزهاى او تجاوز نماید، او را در آتشى وارد مى‏کند که جاودانه در آن خواهد ماند و براى او مجازات خوارکننده‏اى است.

از این رو بزرگان اهل سنت تصریح کرده‌اند، که امیرمؤمنان با قرائنى متوجه شده بود که این دستور وجوبى و حتمى نیست و لذا از محو «رسول الله» از صلح‌نامه خوددارى کرد.

ابن حجر عسقلانى در این باره گفته است:

وکأن علیا فهم أن أمره له بذلک لیس متحتما فلذلک امتنع من امتثاله

برداشت على (علیه السلام) این بود که این دستور حتمى نیست؛ پس به همین خاطر از امتثال دستور آن حضرت امتناع کرد. ( یعنی این طور برداشت کرد که این کار بی ادبی به ساحت پیامبر است )

ابن حجر العسقلانی (متوفاى852 هـ)، فتح الباری شرح صحیح البخاری، ج 7، ص503 ، ناشر: دار المعرفة بیروت ، 1379 هـ 

بدر الدین عینی نیز در عمدة القارى نوشته است:

وقول علی، رضی الله تعالى عنه : ما أنا بالذی أمحاه، لیس بمخالفة لأمر رسول الله، صلى الله علیه وسلم لأنه علم بالقرینة أن الأمر لیس للإیجاب.

این گفته على (علیه السلام) که «من کسى نیستم که آن را محو کنم» مخالفت با دستور رسول خدا صلى الله علیه وآله نیست؛ چرا که آن حضرت با قرینه مى‌دانست که این دستور ایجابى نیست.

بدر الدین العینی الحنفی (متوفاى 855هـ)، عمدة القاری شرح صحیح البخاری، ج 13، ص275، ناشر: دار إحیاء التراث العربی ، بیروت

بدر الدین العینی الحنفی (متوفاى 855هـ)، عمدة القاری شرح صحیح البخاری، ج 20 ، ص 414 ، نسخه الکترونیکی از سایت http://www.ahlalhdeeth.com 

ابن بطال قرطبی، در شرح صحیح بخارى در این باره مى‌نویسد:

و إباءة علىّ من محو أدب منه وإیمان ولیس بعصیان فیما أمره به، والعصیان هاهنا أبر من الطاعة له وأجمل فى التأدب والإکرام.

خوددارى على (علیه السلام) از محو جمله «رسول الله» نشانه ادب و ایمان او است، نه این که عصیان و سرپیچى از دستور رسول خدا صلى الله علیه وآله باشد. سرپیچى در این جا، بهتر از اطاعت، و از جهت ادب و احترام، زیباتر بوده است.

إبن بطال البکری القرطبی (متوفاى449هـ)، شرح صحیح البخاری، ج 8 ، ص88 ، ناشر مکتبة الرشد ، السعودیة ، چاپ دوم

و علامه نووى در شرح صحیح مسلم مى‌گوید:

وهذا الذی فعله علی رضی الله عنه من باب الأدب المستحب لأنه لم یفهم من النبی صلى الله علیه وسلم تحتیم محو علی بنفسه ولهذا لم ینکر ولو حتم محوه بنفسه لم یجز لعلی ترکه ولما أقره النبی (ص) على المخالفة.

این کار على (علیه السلام) از باب ادب مستحب بوده است؛ زیرا فهمیده نمى‌شود که رسول خدا صلى الله علیه وآله لازم دانسته است که على (علیه السلام) خودش محو کند؛ به همین خاطر رسول خدا اشکال نگرفت. اگر محو کردن توسط خود على حتمى بود، براى او جایز نبود که آن را ترک کند و رسول خدا او را بر مخالفتش تأیید نمى‌کرد.

محیی الدین النووی الشافعی (متوفاى676 هـ) ، شرح النووی علی صحیح مسلم، ج 12، ص135، ناشر: دار إحیاء التراث العربی بیروت، چاپ دوم

و صالحى شامى نیز همین سخن را تکرار کرده است:

التاسع والعشرون : امتناع علی - رضی الله عنه - من محو لفظ «رسول الله صلى الله علیه وسلم» من باب الادب المستحب، لانه لم یفهم من النبی - صلى الله علیه وسلم - تحتیم محو علی بنفسه، ولهذا لم ینکر علیه، ولو تحتم محوه بنفسه لم یجز لعلى ترکه، ولما أقره النبی - صلى الله علیه وسلم - على الخالفة.

الصالحی الشامی، محمد بن یوسف (متوفاى942هـ)، سبل الهدی والرشاد فی سیرة خیر العباد، ج 5 ، ص77، دار الکتب العلمیة بیروت، چاپ اول

ملا على قاری همین مطلب را از علما نقل کرده است:

قال العلماء : وهذا الذی فعله علی من باب الأدب المستحب لأنه [ لم ] یفهم من النبی تحتیم محو على نفسه، ولهذا لم ینکره علیه، ولو حتم محوه بنفسه لم یجز لعلی ترکه.

ملا علی القاری (متوفاى1014هـ)، مرقاة المفاتیح شرح مشکاة المصابیح، ج 7، ص562 ، ناشر: دار الکتب العلمیة ، بیروت، چاپ اول

کلام ابن ابی الحدید :

أن یکتب هذا کتاب کتبه محمد رسول الله (ص) وسهیل بن عمرو ، وقال له : لو أقررت بأنک رسول الله ما خالفتک ، ولکنی أقدمک لفضلک ، فاکتب محمد بن عبد الله ، فقال لى : یا على ، امح رسول الله ، فقلت : یا رسول الله ، لا تشجعنی نفسی على محو اسمک من النبوة ، قال : فقضى علیه ، فمحاه بیده ، ثم قال : (اکتب محمد بن عبد الله ،) ثم تبسم إلى وقال : یا على ، أما إنک ستسام مثلها فتعطى .

ابن ابی الحدید پس از نقل این ماجرا میگوید :

سپس پیامبر به من نگاه کردند و تبسم نمودند و فرمودند یا علی به زودی تو مجبور به این کار میکنند و تو انجام خواهی داد.

شرح نهج البلاغة ، ابن ابی الحدید ، دارالکتب العلمیة ؛ چاپ اول ، ج2 ص 275 


[ دوشنبه 92/4/10 ] [ 10:38 صبح ] [ Smuslim ] [ نظر ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

بسم الله الرحمن الرحیم ، در پی جبران گذشته ام ، در این تارنما بیان خواهم کرد که چرا به اسلام بازگشتم ؟ چرا مذهب شیعه را انتخاب کردم ؟ بدین امید که پروردگارم قلم عفو بر گذشته ام بکشد .
امکانات وب