سفارش تبلیغ
صبا ویژن

چرا دین اسلام و مذهب شیعه را انتخاب کردم ؟
قالب وبلاگ

متن شبهه:

طلوع و غروب خورشید

قرآن کریم به ما می آموزد که خورشید در برکه ای گل آلود غروب می کند:
تا به غروبگاه آفتاب رسید; (در آن جا) احساس کرد که خورشید در چشمه تیره و گل ‏آلودى فرو مى‏رود; و در آن جا قومى را یافت; گفتیم:«اى ذو القرنین! آیا مى‏خواهى (آنان) را مجازات کنى، و یا روش نیکویى در مورد آنها انتخاب نمایى؟» (86)سورة البلد
تا به خاستگاه خورشید رسید; (در آن جا) دید خورشید بر جمعیتى طلوع مى‏کند که در برابر (تابش) آفتاب، پوششى براى آنها قرار نداده بودیم. (90)سورة البلد
ظاهرا علم جدید در این مورد در ضلالت مبین است. چرا که اولا بنا به نگرش علمی خورشید هیچ گاه در چشمه ی گل آلودی غروب نمی کند. دوم اینکه هیچ مکان غروب یا طلوعی برای خورشید وجود ندارد. احتمالا باور رایج در مورد کروی بودن سطح زمین غلط است وگرنه چطور ممکن بود که خورشید طلوعگاه وغروبگاهی نداشته باشد؟
احتمال دیگر این است که خداوند متعال، که بنا به تعریف قادر مطلق است، تا پیش از کشفیات کپرنیک ، کپلر و گالیله جهان را مطابق هیئت قرآنی می گردانده، اما بعد به این نتیجه رسیده که نظریه های این دانشمندان بلاد کفرمدل بهتری برای تدبیر امور کائنات پیش می نهد و آنگاه به ید قادر خود سیر گردش افلاک را تغییر داده است تا ایمان مؤمنان آزمایش شود. و العلم الکامل عند الله

پاسخ :

1. یکی از اصلی ترین روش‌های مغالطه و شبهه‌افکنی اسلام‌ستیزان (که چشم و گوش و قلب خود را به روی حق بسته‌اند و همگان را به بازگشت به جاهلیت فرا می‌خوانند) این است که جملات و عبارات قرآن را به نحوی مرموزانه تغییر دهند! برای مثال در همان آیه 86 کهف آمده است که ذوالقرنین گمان کرد که انگار خورشید در دریایی تیره فرو می‌رود. دقت کنیم! ذوالقرنین، گمان کرد.... چنین پنداشت... پس قرآن فقط پندار و گمان ذوالقرنین را بیان کرده است. یعنی از حقیقت عینی خبر نداده است. اما اسلام‌ستیز نامحترم طوری وانمود کرده است گویی این سخن، باور قرآن است !

عین گفتار قرآن:

حَتىَّ إِذَا بَلَغَ مَغْرِبَ الشَّمْسِ وَجَدَهَا تَغْرُبُ فىِ عَیْنٍ حَمِئَةٍ وَ وَجَدَ عِندَهَا قَوْمًا  قُلْنَا یَاذَا الْقَرْنَینْ‏ِ إِمَّا أَن تُعَذِّبَ وَ إِمَّا أَن تَتَّخِذَ فِیهِمْ حُسْنًا (86 کهف)

تا هنگامى که (ذوالقرنین) به مغرب رسید، خورشید را چنین پنداشت که در دریای تیره‏‌ و تارى غروب میکند و آنجا قومى را یافت و به ذو القرنین دستور دادیم که درباره این قوم یا غلظت و عذاب یا رحمت به جاى آور...

2. اسلام‌ستیز (حق‌ستیز) فوق، علاوه بر مغالطه در بیان آیه قرآن، در دادن آدرس هم دچار غلط (یا شاید اشتباه) شده است و آیات مربوط به سوره کهف را به صورت "سوره بلد" ثبت کرده است.

3.در آیه 86 عبارت مَغْرِبَ الشَّمْسِ به معنی غروبگاه خورشید، و در آیه 90 هم عبارت مَطْلِعَ الشَّمْسِ به معنی طلوع‌گاه خورشید بیان شده است. باید توجه داشت که در هنگام قرائت قرآن، لزومی ندارد که الفاظ را با توجه به چارچوب دانش فیزیک امروزی معنا کرد. بلکه باید به معانی اصطلاحی توجه نمود. چه اینکه با پیشرفت علم، هنوز هم ما در زبان فارسی از عباراتی چون "برآمدن خورشید" و یا "فرو رفتن خورشید" استفاده میکنیم. مطمئناً خورشید بالا و پایین نمیرود. بلکه زمین است که در حال حرکت به دور خورشید است. اما استفاده فارسی زبانان از این دو عبارت، حالت اصطلاحی و ادبی دارد. (نه معنی ظاهری فیزیکی) در زبان انگلیسی هم همینطور ! واژه ی sunrise به معنی طلوع خورشید است که اگر بخواهیم لفظی معنی کنیم، می شود : بالا آمدن خورشید ! در حالیکه همه می دانند خورشید بالا نمی آید. بلکه زمین است که حرکت میکند و میچرخد. اما همه ی دانشمندان فیزیک هم از همین واژه استفاده میکنند. یعنی معنی اصطلاحی را در نظر میگیرند، نه معنی لفظی و ظاهری. همینطور درباره واژه sunset به معنی غروب خورشید که اگر بخواهیم لفظی معنی کنیم، می شود: "نشستن یا فرو رفتن/ پایین رفتن خورشید" ! در حالیکه همگان معنی اصطلاحی را در نظر میگیرند. (نه معنی صرفاً لفظی را). پس باید قرآن را نیز بر همین اساس و با توجه به معنی اصطلاحی و ادبی معنا نمود. مَغْرِبَ الشَّمْسِ یعنی همان غرب ومَطْلِعَ الشَّمْسِ هم یعنی شرق. غربی ترین و شرقی ترین نقطه از زمینی که ذوالقرنین به آنجا رسید. (یعنی ساحل دریاهای غرب و شرق آن زمینی که ذوالقرنین به آنجا رسید.

نکته: توجه داشته باشیم که گرچه قرآن لزوماً از مفاهیم فیزیکی سخن نمیگوید، اما گاهی در پس زبان اصطلاحی و ادبی خود، از حقایق طبیعی هم خبر داده است. مثلاً این مسئله که اگر انسان از سطح زمین به آسمان بالا رود، دچار تنگی نفس می‌شود. که این مسئله در جای خود یک معجزه علمی است. چه اینکه در آن عصر هنوز بشر در آسمانها سیر و سفر نکرده بود. (کلیک

4. واژه‌ی "عین" لزوماً به معنی چشمه نیست. بلکه به مطلق آبی که در جایی باشد هم گفته میشود. لذا از حیث ادبی بر دریا هم اطلاق میشود. (بنگرید به تفسیر المیزان علامه طباطبایی، ذیل آیه 86 کهف، فخرالدین رازی قرن 6 هجری در تفسیر مفاتیح الغیبف ذیل آیه مربوطه)

5. البته ذوالقرنین پیامبر نبود. بلکه بنا بر روایات معتبر، انسانی صالح بود. به هر صورت هر انسانی وقتی به ساحل دریا میرسد، در هنگام غروب خورشید گمان میکند که خورشید در دریا فرو میرود. این یک حالتی است که به عنوان یک پندار و یک گمان برای ذهن انسان تداعی می شود. و به کاربردن این حالت به عنوان یک اصطلاح و یک "بیان ادبی" ایرادی ندارد.

غروب

غروب 2

غروب 3

مشاهده کل آیات مربوط به ذوالقرنین در قرآن:

وَ یَسَْلُونَکَ عَن ذِى الْقَرْنَینْ‏ِ  قُلْ سَأَتْلُواْ عَلَیْکُم مِّنْهُ ذِکْرًا (83) إِنَّا مَکَّنَّا لَهُ فىِ الْأَرْضِ وَ ءَاتَیْنَاهُ مِن کلُ‏ِّ شىَ‏ْءٍ سَبَبًا (84) فَأَتْبَعَ سَبَبًا (85) حَتىَّ إِذَا بَلَغَ مَغْرِبَ الشَّمْسِ وَجَدَهَا تَغْرُبُ فىِ عَیْنٍ حَمِئَةٍ وَ وَجَدَ عِندَهَا قَوْمًا  قُلْنَا یَاذَا الْقَرْنَینْ‏ِ إِمَّا أَن تُعَذِّبَ وَ إِمَّا أَن تَتَّخِذَ فِیهِمْ حُسْنًا (86) قَالَ أَمَّا مَن ظَلَمَ فَسَوْفَ نُعَذِّبُهُ ثُمَّ یُرَدُّ إِلىَ‏ رَبِّهِ فَیُعَذِّبُهُ عَذَابًا نُّکْرًا (87) وَ أَمَّا مَنْ ءَامَنَ وَ عَمِلَ صَالِحًا فَلَهُ جَزَاءً الحُْسْنىَ‏  وَ سَنَقُولُ لَهُ مِنْ أَمْرِنَا یُسرًْا (88) ثمُ‏َّ أَتْبَعَ سَبَبًا (89) حَتىَّ إِذَا بَلَغَ مَطْلِعَ الشَّمْسِ وَجَدَهَا تَطْلُعُ عَلىَ‏ قَوْمٍ لَّمْ نجَْعَل لَّهُم مِّن دُونهَِا سِترًْا (90) کَذَالِکَ وَ قَدْ أَحَطْنَا بِمَا لَدَیْهِ خُبرًْا (91) ثمُ‏َّ أَتْبَعَ سَبَبًا (92) حَتىَّ إِذَا بَلَغَ بَینْ‏َ السَّدَّیْنِ وَجَدَ مِن دُونِهِمَا قَوْمًا لَّا یَکاَدُونَ یَفْقَهُونَ قَوْلًا (93) قَالُواْ یَاذَا الْقَرْنَینْ‏ِ إِنَّ یَأْجُوجَ وَ مَأْجُوجَ مُفْسِدُونَ فىِ الْأَرْضِ فَهَلْ نجَْعَلُ لَکَ خَرْجًا عَلىَ أَن تجَْعَلَ بَیْنَنَا وَ بَیْنَهُمْ سَدًّا (94) قَالَ مَا مَکَّنىّ‏ِ فِیهِ رَبىّ‏ِ خَیرٌْ فَأَعِینُونىِ بِقُوَّةٍ أَجْعَلْ بَیْنَکمُ‏ْ وَ بَیْنهَُمْ رَدْمًا (95) ءَاتُونىِ زُبَرَ الحَْدِیدِ  حَتىَّ إِذَا سَاوَى‏ بَینْ‏َ الصَّدَفَینْ‏ِ قَالَ انفُخُواْ  حَتىَّ إِذَا جَعَلَهُ نَارًا قَالَ ءَاتُونىِ أُفْرِغْ عَلَیْهِ قِطْرًا(96) فَمَا اسْطَعُواْ أَن یَظْهَرُوهُ وَ مَا اسْتَطَاعُواْ لَهُ نَقْبًا (97) قَالَ هَاذَا رَحْمَةٌ مِّن رَّبىّ‏ِ  فَإِذَا جَاءَ وَعْدُ رَبىّ‏ِ جَعَلَهُ دَکاَّءَ  وَ کاَنَ وَعْدُ رَبىّ‏ِ حَقًّا (98) * وَ تَرَکْنَا بَعْضَهُمْ یَوْمَئذٍ یَمُوجُ فىِ بَعْضٍ  وَ نُفِخَ فىِ الصُّورِ فجََمَعْنَاهُمْ جَمْعًا (99) وَ عَرَضْنَا جَهَنَّمَ یَوْمَئذٍ لِّلْکَافِرِینَ عَرْضًا(100)


و از تو درباره ذو القرنین مى‌‏پرسند. بگو به زودى خبری از او براى شما خواهم خواند.(83) ما در زمین به او مکنت و قدرت دادیم و از هر چیزى نیرویی به او بخشیدیم.(84) تا راهى را پی گرفت.(85) تا آنگاه که به غروبگاه خورشید (مغرب) رسید، به نظرش آمد که [خورشید] در چشمه‏‌اى (دریایی) گِل‏‌آلود و تار غروب مى‌‏کند، و نزدیک آن قومی (کافر) را یافت. فرمودیم: «اى ذو القرنین، یا عذابشان مى‏‌کنى یا در میانشان نیکویى پیش مى‌‏گیرى.»(86) گفت: هر که ستم کند عذابش میکنم، سپس به سوى پروردگارش بازگردانده مى‏‌شود، آن گاه او را عذابى سخت خواهد کرد.»(87) اما هر که ایمان آوَرَد و کار شایسته کند، پاداشى بهتر خواهد داشت، و به امر خود، او را به کارى آسان واخواهیم داشت.(88) سپس راهى دیگر را دنبال کرد.(89) تا آن گاه که به طلوع‌گاه خورشید رسید. و چنین یافت که خورشید بر قومى طلوع مى‌‏کرد که براى ایشان در برابر آن پوششى قرار نداده بودیم.(90) این چنین [مى‏رفت‏]، و قطعاً به خبرى که پیش او بود احاطه داشتیم.(91) باز راهى را دنبال نمود.(92) تا وقتى به میان دو سدّ رسید، در برابر آن دو [سدّ]، طایفه‏اى را یافت که نمى‏توانستند هیچ زبانى را بفهمند.(93) گفتند: «اى ذو القرنین، یأجوج و مأجوج سخت در زمین فساد مى‏کنند، آیا [ممکن است‏] مالى در اختیار تو قرار دهیم تا میان ما و آنان سدّى قرار دهى؟»(94) گفت: «آنچه پروردگارم به من در آن تمکّن داده، [از کمک مالى شما] بهتر است. مرا با نیرویى [انسانى‏] یارى کنید [تا] میان شما و آنها سدّى استوار قرار دهم.»(95) براى من قطعات آهن بیاورید، تا آن گاه که میان دو کوه برابر شد، گفت: «بدمید» تا وقتى که آن [قطعات‏] را آتش گردانید، گفت: «مس گداخته برایم بیاورید تا روى آن بریزم.»(96) [در نتیجه، اقوام وحشى‏] نتوانستند از آن [مانع‏] بالا روند و نتوانستند آن را بشکافند.(97) گفت: «این رحمتى از جانب پروردگار من است، و [لى‏] چون وعده پروردگارم فرا رسد، آن [سدّ] را درهم کوبد، و وعده پروردگارم حق است.»(98) و در آن روز آنان را رها مى‌‏کنیم تا موج‌‏آسا بعضى با برخى درآمیزند و [همین که‏] در صور دمیده شود، همه آنها را گرد خواهیم آورد.(99) و آن روز، جهنم را آشکارا به کافران بنماییم.(100)


[ دوشنبه 93/2/8 ] [ 10:33 صبح ] [ Smuslim ] [ نظر ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

بسم الله الرحمن الرحیم ، در پی جبران گذشته ام ، در این تارنما بیان خواهم کرد که چرا به اسلام بازگشتم ؟ چرا مذهب شیعه را انتخاب کردم ؟ بدین امید که پروردگارم قلم عفو بر گذشته ام بکشد .
امکانات وب